شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

وای بر دل زینب

وای بر دل زینب

امشب انگار به دل قالب غم ریخته اند
همه آفاق و عوالم چه بهم ریخته اند

هیچ جایی خبری نیست خبرها اینجاست
خانة شیر خدا آمد و رفتِ زهراست

گاه مولا به حسن داشت وصیت می کرد
گاه این زخم سرش سخت اذیت می کرد

حسنم ! اصل مداراست به دشمن حتی
گرچه او ضربۀ کاری زده بر من حتی

عمق این زخم زیاد , است نمک جای خودش
به یتیمان چو پدر لطف و کمک جای خودش

کوفیان شیر بیارند ولی پیش کش است
شیر آورد نشان , نزد علی , زجرکُش است

کوفیان هرچه ببینند تلافی بکنند
لیک در کفّة خود سنگ , اضافی بکنند

چه نگویند تشکر – چه تشکر بکنند
شکم از لقمة ناپاک , همه پُر بکنند

بعد من کوفه پریشان تر از اینها بشود
بر علیه تو گِره ها به جبینها بشود

توشه هایی که سر دوش و تنم می بردم
زیر لب نام حسین و حسنم می بردم

نان خرمای مرا عاقبتش پس بدهند
آنچنان فحش , که انگار به ناکس بدهند

بعد از این جان تو و دختر محرومة من
وای بر حال دل زینب مظلومۀ من

روز روشن به حرم تیرگی شب بزنند
سنگها از در و دیوار به زینب بزنند

هیچ حرفی به لبم نیست به غیر از یک آه
نه به این شیر سفید و نه بر آن سنگ سیاه

محمود ژولیده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا