شعر ماه مبارك رمضانشعر مدح و مناجاتشعر مناجات با خدا

وقتِ اذان افتاد سمت من نگاهت

 #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

پایانِ مهمانی و دیگر فرصتی نیست

دل کندن از این سفره کار راحتی نیست

از خوب هایِ خوب تا بدهایِ بد را

قلبا پذیرفتی و گفتی: دعوتی نیست!

در سجده هایِ شکر چشمانم پر از اشک

دل بردن از چشم تو هم بد-عادتی نیست

وقتِ اذان افتاد سمت من نگاهت

داری هوایم را و جایِ حسرتی نیست

ذکرِ «لکَ صمتُ» دم افطار یعنی؛

«أنت إلهی» پس به شیطان رغبتی نیست

از استجابت های تو بعد از شبِ قدر؛

می گردم و در دست هایم حاجتی نیست

«ألغوث» هایم نذرِ «خلصنا من ٱلنار»

جوشن به تن دارم! خیالِ وحشتی نیست

آوردم و بخشیدی و شرمنده کردی

در اینکه «غفّار ٱلذنوبی» صحبتی نیست

شرمنده ام پس خط بزن با دست رحمت

هر گونه عصیان را اگر که زحمتی نیست!

مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا