شعر ولادت امام رضا (ع)

ولیْ نعمتِ ما

وليْ نعمتِ ما

دلمُرده ی مَحضیم به ما جان برسانید
مـا را به حَرمـخٰانه ی جانان برسانید

مائـیم و غم هجر و تمنّای وصـالـش
ایـن دلهُــره را زود به پـایـان برسانید

ما را که فقیریم و یتیمـــیم و اسیریم
تا کویِ کَرمـخٰانه ی سُلطان برسانید

تا اوسـت ولیْ نعمتِ ما , تک تک ما را
هر وعده سرِ سُفره ی احسان برسانید

از لوح و قلم , وحی بگیرید به نـامش
در مِدْحـَت او ســوره به قـرآن برسانید

تا پرده ای از معجزه ی شاه بخوانیم
مضـمون ز سراپرده ی شیران برسانید

بر دامنه ی پنجـــره فــولاد ببنـدید—
یک رشته که یک شهر به درمان برسانید

پس در خور شــأنیّــت بـالایِ ضــریحش
صد دسته گُل از روضه ی رضوان برسانید

ای مردم مُسـتأصَل و درمانده ی عالم
خـود را به دلِ مـشـهدِ ایـران برسانید

از جانـب ما هـم شبِ میلاد , ســلامی
بر محضــرِ آقــایِ خُراسان برسانید

تا چشم رضـا را به تأسّـی بنشینیم
باید که به ما دیده ی گـریان بـرسانـید

مَرزوقِ رضـائیم و توقـّع,همه این است
از اشـک به ما رزقِ فــراوان برســانید

محمّد قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا