شعر گودال قتلگاه

و الشّمر جالسٌ

و الشّمر جالسٌ

و الشّمر جالسٌ نفس انبیا گرفت
خورشید تیره گشت و دوباره هوا گرفت

دارد تمام عرش خدا می خورد زمین
و الشمر جالسٌ همه عالم عزا گرفت

والشمر جالسٌ همه جا زیر و رو شده
خنجر به روی حنجر آقای ما گرفت

و الشمر جالسٌ تن صد چاک روی خاک
و الشمر جالسٌ نفس مصطفی گرفت

زهرا کنار گودی گودال آمده
و الشمر جالسٌ دل خیرا لنسا گرفت

و الشمر جالسٌ سر او را گرفت و بعد …
زینب به روی تل دم وا احمدا گرفت

زینب به روی تل به سر و سینه می زند
آنقدر ناله زد نزنیدش, صدا گرفت

وحید محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا