شعر ولادت امام حسن عسكری (ع)

کسیکه دراین آستان مور شد

کسیکه دراین آستان مور شد
کمش را خریدند مشهورشد.

شبی بین راه سلیمان نشست
همان لحظه نور علی نور شد

دلش را بدست کریمان سپرد
گدای ز گهواره تا گور شد

گذر کرد از هرکجا خیر داشت
گذر کرد از هرکجا طور شد

سرافکنده آمد که شد سربلند
فقیر آمد اینجا و مأجور شد

و من هم رسیدم در خانه ات
به این نیت آقا که هرجور شد..

مرا یازده بار عاشق کنی
شد اصلا به اجبار عاشق کنی

پروبال ما درهوای شماست
کریم است آنکه گدای شماست

ندیدم که بادرد درمان کنند
طبیب همه مبتلای شماست

همیشه سرم آبروی من است
همیشه سرم خاک پای شماست

قیامت نمیماند اصلا غریب
دل هرکسی آشنای شماست

به گلدسته و صحن و گنبد که نیست
بهشت خدا سامرای شماست

بیا روی قلبم ضریحی بساز
دراین سینه صحن و سرای شماست

در اوصاف تو واژه ها گفته اند
چه سریست ابن الرضا گفته اند؟

تو اصلا رسیدی قیامت کنی
و هر روز و هرشب کرامت کنی

تو اصلا رسیدی که تاریخ را
از آقایی ات غرق حیرت کنی

درت باب حاجات عالم شود
بخواهند از تو,اجابت کنی
مرا منصب کارداری دهی
دل عاشقم را سفارت کنی

زمانش رسیده که مثل قدیم
زمین خورده ها را شفاعت کنی

چرا سامرای من امضا نشد؟
نمیخواهی امروز قسمت کنی؟

اگر رزق و روزی من میرسد
به یمن امامم حسن میرسد

گداییم آقا گدای درت
فدای تو و نقش انگشترت

گره های ما یک به یک باز شد
توسل که کردیم بر مادرت

چه حاجت به حج و به حاجی شدن؟
که کعبه ست گرم طواف سرت

بدون شک علامه دهر شد
نشست آنکه یک لحظه در محضرت

عبای خودت را سر ما بکش
که باشیم آقا به زیر پرت

بمیرم نبینم که خلوت شده
در این پادگان باز دوروبرت

به یک گوشه چشمت مرا پاک کن
حسن جان مرا کربلا خاک کن

زمینیم و تا آسمان میرویم
ز لطف تو تا آسمان میرویم

گدای قدیمی این خانه ایم
سر سفره لطفتان میرویم

غرض دیدن روی یار است و بس
نه اینکه پی آب و نان میرویم.

سه شنبه سه شنبه گدا میشویم
به اذن شما جمکران میرویم

حسینیه برپاست در قلب ما
دراین آستان روضه خوان میرویم

به یاد تنی که به گودال رفت
شکسته دل و نیمه جان میرویم
سرجدتان ذبح شد از قفا
امان از سر رفته بر نیزه ها
سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا