اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر مدح امام حسين (ع)

گریه

گریه

پای قرار عاشقی ات سر گذاشتی
از هرچه بهتر است تو بهتر گذاشتی

می خواستی که دل ببری از گدای خود
این کار را بر عهده ی اکبر گذاشتی

مفتاح مشکلات بزرگ قبیله را
در دست های کوچک اصغر گذاشتی

یک عده را کنیز سرای دو خواهرت
یک عده را غلام برادر گذاشتی

دیدی که در فراق حرم گریه می کنم
در سینه ام به سمت حرم در گذاشتی

اشکی که داده ای همه ی ثروت من است
در کاسه های چشم گدا زر گذاشتی

اما چرا تو ای سبب خلقت زمین
سر روی خاک ساعت آخر گذاشتی

از سینه تا که تیزی سر نیزه ها گذشت
حنجر به زیر کُندی خنجر گذاشتی

اصلا خودت بگو که چه خاکی به سر کنم
بی سر چو پا به عرصه ی محشر گذاشتی

جای کفن به جسم تو یک پیروهن رسید
آن هم به دست غارت لشکر گذاشتی

تو جان خاتمی, چه کسی خاتمت ربود؟
«با چون ‘تویی’ به غیر محبت روا نبود»

مرضیه نعیم امینی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

با این شرایط موافق هستید.

دکمه بازگشت به بالا