شعر ولادت پيامبر اكرم (ص)

یا رسول الله

یا رسول الله

گرفته نورِ وجودِ تو آسمانها را
اِحاطه کرده زمین را و هم زمانها را

شُکوه داده ظُهورت به عالمِ هستی
وقار داده حُضورِ تو کهکشانها را

به بوی عطرِ تنت, یاس گیج شد, اُفتاد
خراب و مَست نِمودی تو باغبانها را

تویی که روح گرفته, صَلات از نَفَسَت
عُروج می دهی هردَم نمازخوانها را

تو خواستی که توجُّه به قامتت نشود
کنارِ خویش نشاندی اگر جوانها را

به خُلق و خو و خوش اخلاقیِ تو جَذب شدند
کشیده ای پیِ خود خِیلِ کاروانها را

میانِ مُشتِ تو سنگی خُداخُدا می گفت
نخوانده درس, تو از بَر شدی زبانها را

مرا که نیست زَبانی, بیان کنم مَدحَت
که گفته حق به کتابش یکایک آنها را

علی عِدالتِ مَحض و, تو رَحمتِ مَحضی
به این صفات گرفتید, روح و جانها را

چه ارتباطِ عجیبی ست در میانِ شما
که مات کرده تمامیِ نکته دانها را

علی کنارِ تو, یعنی: تو در کنار خدا
کشانده اید به دیوانگی روانها را

قیامت است به دستانِ دخترت زهرا
شفیعه ای که پناه است بی اَمانها را

همان که خَلق شد از نورِ او همه عالم
همان که داده خُدا دستِ او کرانها را

همان که بر حَسَنش سَجده می کند یوسف
که وا گذاشته حُسنَش همه دهانها را

همان که خونِ حُسینش بقای دینِ تو شد
که قَبضه کرده به نامَش همه زمانها را

همان که زینبِ او داده با عَمَل تعلیم
شجاعتی که خودش داشت, خطبه خوانها را

مرا دوباره به آیینِ خویش دعوت کن
بگیر دستِ ضعیفان و ناتوانها را

نفس بزن, که مُسلمان شَویم بارِ دگر
نگاه کن, که بهاران کنی خَزانها را

رضا رسول زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا