اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر ولادت اهل بيت (ع)شعر ولادت پيامبر اكرم (ص)

یا رسول الله

لب نگار که باشد رطبحرام بود

زمان واجبمان مستحب حرامبود

فقیه نیستم اما به تجربهدیدم

بدون عشق مناجات شب حرامبود

 اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری

به من معالجه ی در مطبحرام بود

برآنکه دشمن اولاد توست نیست عجب

که نطفه اش نسب اندر نسبحرام بود

تو مرد ظرفشناسی و مهِر اولادت

عجم که هست برای عربحرام بود


تو را در کمال نوشتند یا رسول الله

بزرگ آل نوشتند یا رسولالله

تو آفریده شدی و سرآمدتگفتند

هزار مرتبه اَحسن بهایزدت گفتند

تورا به سمت زمین با نسیم آوردند

توآمدی و ملائک خوش آمدتگفتند

نشان دهنده ی معصومیِ قبیله توست

اگر که قّبه خضرا بهگنبدت گفتند

تمام آل عبا«کُلنا محمّد»بود

توعین نوری و در رفت وآمدت  گفتند

 اگر چه یک نفری, جمع چهارده نفری

تورا محمّد و آل محمّدتگفتند

شب ولادتت ای یار می کنمخیرات

نثار مقدم خیر تو چهاردهصلوات

برای خُلق تو باید کنندتحسینت

نشد مشاهده شصت و سه سالنفرینت

از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی

نوشته اند از این سو تورا نخستین

هزار و سیصد و هشتاد وچندمین سال است

شدیم کوچه نشینت, شدیممسکینت

 شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات

گدای سفره ی هر سالچهارده سینت

توآمدی که علی را فقط ببینی و بس

نداده اند به جز دیده ی خدا بینت
یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی

اگر چه خاک نشینی, همیشهبالایی
مرا اویس شدن در هوای تو کافی است

اگر چه باز ندیدم, دعایتو کافی است

 همینکه بوی تو را درمدینه حس کردم

لبم رسید به خاک سرای توکافی است

 چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش

همینکه فاطمه داری برایتو کافی است

همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی

برای روشنی لحظه های توکافی است

تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت

اگر علی تو باشد به جایتو کافی است 

قسم به اشهد ان لاالهالا الله

تو آمدی که بگویی علیولی الله

تو آمدی و ترحّم شدنددخترها

چقدر صاحب دختر شدندمادرها

تو آمدی و رعیّت شکوهعبد گرفت

بدین طریق چه آقا شدندنوکرها

خدای خوب به جای خدایچوب نشست

و با اذان تو بالا گرفتباورها

بگو: مدینه علمی, علیدرآن است

بگو: که واجب عینی استحرمت درها

بریز شیره پیغمبری بهکام حسین

که از حسین بیاید علیاکبرها

زمان گذشت زمان ظهوردیگر شد

حسین منی انا من حسیناکبر شد
هزار حضرت مریم کنیز مادر توست

تورا بس است همینکهبتول, دختر توست

به دختران فلان و فلان نیازی نیست

اگر خدیجه والامقام همسرتوست

علی و فاطمه دو رحمت خداوندی

برای عالم دنیا و صبحمحشر توست

به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد

خبر نداشت که این تازهاوج یک پَر توست

به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض

خدا برابر تو یا علیبرابر توست

تو با علی جریان ساز شیعه اید , اما

شناسنامه ی شیعه به نامجعفر توست
همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست

که جعفر بن محمد رئیسمذهب ماست

 

شاعر: علی اکبر لطیفیان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا