شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)

حرف از علی(ع) بود و تمام تکیه گاهت
رفتی سپر باشی! خدا پشت و پناهت

اما ورق برگشت و‌ آوردند هیزم
کم کم به غارت رفت حالِ روبراهت

با کینه های کهنه از صفین و خیبر
محکم به در… محکم لگد زد! با وقاهت!

نامرد مردی آمد و دستِ بزن داشت
یک آن سیاهی رفت چشمان سیاهت

بین در و دیوار چشمت روزِ بد دید
خوردی زمین! جان داد طفلِ بی گناهت

از دردهای اصلی ات فضه خبر داشت
از بغض های مادرانه در نگاهت

ای وای ازین پهلو به آن پهلو شدن ها
بالا نمی آمد نفس همراهِ آهت

از سرخیِ جای غلاف و جایِ سیلی
با اشکِ پنهانی سحر شد شامگاهت

شمشیر نه! گودال نه! ای وای مادر…
در بین آتش؛ پشتِ در شد قتلگاهت!

مرضیه عاطفی سمنانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا