شعر مدح امام حسين (ع)

عَزادارِ حسین

هَرکَس در این دُنیا پِیِ کارِ حسین است
روزِ قیامَت جُزوِ اَنصارِ حسین است

بازارِ گِریه گَرم باشَد تا که زَهرا
دَر روضه ها اَوَّل عَزادارِ حسین است

دَر هَوایت

دَر هَوایت تا که باشم، پَر به دردم می خورد
زیرِ پایَت تا گُذارم، سَر به دردم می خورد

زندگانیِ خودم را خَرجِ روضه می کنم
مطمئنَّم روضه ها آخَر به دردم می خورد

تا تو امیری

چندیست کام از مرقدت سودای خام است

هجران زده بوسیدنش عرض سلام است

سنگ است سهم مرغ از بامت پریده

هر دانه ای جز دانه‌ی بام تو دام است

نمک سفره

من اگر از تو دمی دم نزنم می میرم

لحظه ای از تو اگر دل بکنم می میرم

من به نان و نمک سفره ات عادت دارم

نمک روضه نگیرد بدنم می میرم

هر دم

ما نیافتادیم شُکرت از قلم ای جان حسین

باز می‌گوییم هردَم دَم به دَم ای جان حسین

مادرت فریاد می‌زد یابُنَیَ….سوختیم

آذری‌ها تا که گفتند از حرم ای جان حسین

احوال چاکران

ای خفته در مزار سر از خاک کن برون

احوال چاکران تو بعد از تو در هم است

از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس

کاین‌جا برآن جناب رفاهی فراهم است

عاشق سوختن

بیش از هر چیز عاشق، سوختن را از بر است

بال نه، حیثیت پروانه ها خاکستر است

حاء و سین و یاء و نون تسکین غم های پدر

حاء و سین و یاء و نون رمز دعای مادر است

خادمان

ای سمت خود کشانده خواص و عوام را

دریاب این سپاه پیاده نظام را…

هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت

در موکب نخست، جواب سلام را

اسمِ‌ اَعظم‌ است

وقت ادای حقّ رسول مُکرّم است
نُوحُوا‌عَلی‌َالحُسَین‌ که‌هنگامه‌ی‌ غَم‌است

شَهرُ‌البُکاء و خاص‌ترین‌ماهِ‌سالِ ماست
(این‌رستخیزِ عام‌که نامش‌مُحر‌ّم است)*

اباعبدالله

بنویسید مرا یار اباعبدالله
اولین بنده ی دربار اباعبدالله

منتظرمانده دیدار اباعبدالله
من کجا و سر بازار اباعبدالله

از تو نگشتم جدا

 

جلوه‌ی روی تو بود، طور مناجات ما
كعبه‌ی كوی تو بود، قبله‌ی حاجات ما

شربت دیدار تو، آب حیات همه
صحبت این ناكسان، مرگ مفاجات ما

امتحان

تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه

ما را به ماه ات میهمان کن، امتحان نه

با هرچه میخواهی بزن اما عزیزم

با دوریِّ از روضه و گریه کنان نه

دکمه بازگشت به بالا