قرّة العین مرتضی زهرا
بهجة القلب مصطفی زهرا
می شوم بنده زاد خانه ی او
میروم تا به عرش با زهرا
قرّة العین مرتضی زهرا
بهجة القلب مصطفی زهرا
می شوم بنده زاد خانه ی او
میروم تا به عرش با زهرا
خسران زده است هر که توکل نمی کند
بر خاک چادر تو توسل نمی کند
یا بلبلی که طوف سر گل نمی کند
قلبم میان سینه تحمل نمی کند…
ﻗﺮﺁﻥ ﮔﺸﻮﺩﻡ ﺁﯾﻪ ﯼ ﻣﺤﺸﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻪ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﺛﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ﻣﻦ ﮐﯿﺴﺘﻢ ﺯﻓﺎﻃﻤﻪ(ﺱ) ﺳﺮ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ای میوه معراج چشم روشن تو
یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو
ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور
دست همه خورشید ها بر دامن تو
مخلوق خدا قیمت اگر میگیرد
از آه شب و اشک سحر میگیرد
در آتش عشق , ما گلستان دیدیم
از بین شرر خدا شجر میگیرد
صاحب نفسان خاک در حضرت زهرا
محتاج دعای سحر حضرت زهرا
چون فضه و اسما همه شب گرم طواف است
جبریل امین دور سر حضرت زهرا
کسی به داشتن آبرو نیاز نداشت
که در نماز به تسبیح او نیاز نداشت
به هیچ جا نرسید آخرش نمازی که
برای سجده به این خاک کو نیاز نداشت
معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته
هاجر و آسیه حوا و مریم ساخته
از ازل بیت الاحرام کعبه , بیت الفاطمه است
کعبه را تسبیح زهرا قرص و محکم ساخته
اعتبارت پیش حق از انبیا بالاتر است
نام تو در آسمانها از زمین پیداتر است
صاحبِ هستی تو هستی, ما همه عبد توایم
هر که عبدت شد مقامش پیش حق بالاتر است
بچه ها را دور هم عشق به مادر جمع کرد
تک تک ما را خود زهرای اطهر جمع کرد
فاطمه به شیعیان درس ولایت داده است
شیعه را عشق به حیدر پای منبر جمع کرد
چادرت وقتی یهودی را مسلمان میکند
یک نگاهت عالمی را مثل سلمان میکند
نوکرانت جای خود آنها که صاحب منصبند
بلکه مور خانه ات کار سلیمان میکند
تویی که وصف کمالت جمیع آیاتند
شهود منزلتت جمله ی روایاتند
پیمبران اولوالعزم با تمام وجود
به نوکری درت غرق در مباهاتند