شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

یا ولی الله

من که گُم کردم خودم را کاش پیدایم کنید
هِی بگریانید من را تا که دَریایم کنید

چشمِ ما یکسال دنبال سیاهی‌ها دوید
خیمه‌ای اُفتاده هستم باز برپایم کنید

آقا بیا

آقا بیا که سخت پریشان شدیم ما
از کرده ها خویش پشیمان شدیم ما

از نور روی ماه تو دوریم و اینچنین
بی نور روی ماه تو حیران شدیم ما

شالِ عزا

امشب بنشین لحظه‌ی آتش زدنم را
بنشین و ببین بارِ دگر سوختنم را

یکسال برای غمتان لحظه شمردیم
یک آه بکش چاک زنم پیرهنم را

هجر تو

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام

منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام

صید کمندم

با “محبت” آمدی, صید کمندم کرده ای
با همین ترفند ساده, پایبندم کرده ای

بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود
در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای

فراقت

از فراقت عجیب مى‌سوزم
وقتِ امَّن یجیب مى‌سوزم

آتش از تو وجود دل با من
امر کن…عنقریب مى سوزم

زخمیِ معصیتم

با غم و غصه ی بسیار به تو رو زده ام
باز قلبم شده بیمار به تو رو زده ام

زخمیِ معصیتم کاش نگاهم بکنی
سر به زیر آمدم ای یار به تو رو زده ام

یا ولی الله

از هر چه توبه کرده ام آقا, گذشت کن
بر این همه توسّلِ بی جا, گذشت کن

حبِّ گناه, مانده بر این, قلبِ عاصِیَم
دارم فقط به دل, غمِ دنیا, گذشت کن

حق داری

خیری نرساندم که مرا یار بخوانی
از عشقِ خودت جاری و سرشار بخوانی

حق داری اگر بیت به بیت غزلم را
با حالِ تاسف…غم ِ بسیار بخوانی

تنها نسوز

گذشته همه لحظه ها تلخ و سرد
تو بودى نبودم کنار غمت
منم شانه اى خالى از معرفت
نیاز تو در روزگار غمت

انتظار عاشقان

گمان دارم که زلف ات پیچ و تاب دیگری دارد
یقین دارم که این مستی شراب دیگری دارد

خرابم کن,بساز از نو,که با تو میشوم آباد
که این مجنون دل خانه خراب دیگری دارد

یا صاحب الزمان

اگر چه صفحه ی اعمال من سیه رنگ است
دلم برای تو یا صاحب الزمان تنگ است

ز لطف کن نظری ای کریم بر حالم
کجا مجالست با گدا تو را ننگ است

دکمه بازگشت به بالا