شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

مولای من

محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست

چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی…کم نیست

یا ولی الله

چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟
دوباره یار سفر کرده از سفر برسد

چقدر دغدغه داری که روسفید شوی
به حد وسع برای فرج مفید شوی

یا ولی الله

پایان بده این ظلمت و حیرانی ما را
سامان بده اندوه و پریشانی ما را
بی عطر حضورت همه شبها شب یلداست
کوتاه کن این دوری طولانی ما را

هجران یار

تا قدم هایم به سمت تو وصالی تر شده
جاده ی پُرپیچِ هِجرَت اِنفِصالی تر شده

“یوسف”گُم‌گَشته باز آید به کنعان یا که نَه!؟…
فرضِ بیناییِ “یعقوب” احتمالی تر شده

آقای من

شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس
برا بخشیده شدن رضای تو شرط خداس
دنیا بین من و تو فاصله انداخته اقا
خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته اقا

یا ولی الله

جز سفره‌ی کرامت مولی الموالی‌ام
حاجت نبرده پیش کسی دستِ‌خالی‌ام

از تو به غیر مهر و محبت ندیده‌ام
با اینکه دیده‌ای چه قدر لاابالی‌ام

یا ولی الله

طی کن مسیرِ جاده و از ما خبر بگیر
حالی زِ خطه ی دل ما، رهگذر بگیر

این خطه بی قدوم تو خشکیده است و سرد
دوری بزن میان دل و نُقل تر بگیر

أین بقیة الله

دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله
ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله

دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت
گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله

روح دعا

خورشید واقعیه حقیقت نما کجاست؟
روح دعا و واسطه ی ربنا کجاست؟

تنها و در میان بیابان چه میکند؟
آن روشنی و نور، به چشمان ما کجاست؟

یا صاحب الزمان(عج)

در غفلت کبرا شب و روزم سپری شد
نام تو فقط لقلقه ی روی زبان است

ای سفره ما را نمک سفره ی تو بس
چیزی که برایت همه داریم زیان است

یا صاحب الزمان(عج)

آنکه آلوده است و پست منم
آنکه با دست خالی است منم
آنکه زد توبه را شکست منم
آنکه با هرکسی نشست منم

یا صاحب الزمان(عج)

صبحانه غم ناهار جنون غصه شام من
دیدی چه‌قدر بی‌تو جهان شد به کام من؟

قطب شمال و قطب جنوب زمین شدیم
نصف‌النّهار اگر که بیفتد به دام من

دکمه بازگشت به بالا