شعر مدح و مناجات

علی عالی اعلا

علی آن پادشه بی همتا
روح تسبیح و مناجات و دعا

پیشوا ،رهبر، امام و مولا
علی عالی اعلا، والا

باب الله

بنده ای که بیشتر غرق خجالت می شود
بیشتر مشمول احسان و محبت می شود

بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است
پس خدا با سجده های او عبادت می شود

یا اله العاصین

دوباره دست به روی سر گدا بکشید
دوباره پرده به روی گناه ما بکشید

بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم
کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید

الهی العفو

میان بندگانت بدتر از من نیست! تنها من!
تو دستم را گرفتی و اسیر دستِ دنیا… من

گنهکارم؛ به تاثیرِ دعاهایم امیدی نیست
گمانم فاصله افتاده از درگاهِ تو تا من

العفو

خدایا دامنی آلوده دارم
به درگاه تو باز افتاده کارم
شنیدم مونسی با دل‌شکسته
نظر کن از کرم بر حال زارم

دارد بنای عفوت

گفتند خالق تو، دارد بنای عفوت
با سر دویده ام چون دارم هوای عفوت

از روسیاهِ بدکار یک بار، دل نکندی
جرم مرا نوشتی، یک عمر پای عفوت

العفو

بردم تو را ز ياد و به ياد مني هنوز
شبها مرا به اسم، صدا مي زني هنوز

از دامن گناه در افتاده ام به چاه
اما چو ماه در شب من روشني هنوز

العفو

پای کوه عفو تو کوه خطا آورده ام
دست من خالی است پیش تو ترا آورده ام

ای که پوشاندی مرا وقت گناه و معصیت
کوله بار جرم خود را بیصدا آورده ام

علی جانم

من کویرم لب من تشنه‌ باران علی‌ست
این لب تشنه‌ پرشور غزل‌خوان علی‌ست

این که گسترده‌تر از وسعت آفاق شده‌ست
به یقین سفره‌ گسترده‌ دامان علی‌ست

السلام علیک یا عطشان

از سحرگاه تا حوالی شام
بر تو ای شاهِ شاهزاده سلام
بی تو عمرم همیشه حیف شده
تک تک لحظه‌هام بی تو حرام

ببخش این بنده را

یا بسوزان درمیان شعله خاکستر شوم
یا ببخش این بنده را.آدم شوم بهتر شوم

بنده ی بد را زدن کاری ندارد.تو نزن
جای آن راهم بده در خانه ات نوکر شوم

خبط و خطا کردم

برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم
برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم

تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً ، به روی چشم
رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم

دکمه بازگشت به بالا