یا رقیه

فروغِ‌ هفت‌ آسمان‌ رُقیّه
همایِ‌عرش‌آشیان‌ رُقیّه
مکان گرفتی کنار زهرا
به عرصه ی لامکان‌ رُقیّه

صاحب‌الامر

سلام‌ ای وجود خدا را نشانی
سلام ای که‌ روزی‌رسان جهانی
بزرگی‌ که‌ طاووس‌ِ اهل‌ِ جَنانی
بیابان نشینی که عرش‌ آشیانی
تو مافوق توصیف‌و شرح و بیانی
که تو صاحب‌الامر و صاحب‌زمانی

عليّ بن الحُسين

ای علـی اوّل از آل علـی
وارث اِكرام و اِجلال علی

پيشتاز و پيشواي اهل دين
مظهر توحيد فخرُ العارفين

باب المراد

من از ازل گدایم و او از ازل جواد
مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی بَدَل جواد
با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد
در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد
((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد))

عشق فقط حسین

بخت از خواب پا نخواهد شد
دوست از ما رضا نخواهد شد

تا که در اشک غوطه‌ور نشویم
وصل او رزق ما نخواهد شد

هو اللّطيفُ الخَبير

هو اللّطيفُ الخَبير ، هو العليُّ الكَبير
هو السّميعُ البَصير ، هو الوليُّ القَدير

قسم به اسماء ذات، قسم به جمع صفات
كه از ازل تا ابد ، علي ست تنها امير

اُخت الرّضا

تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی
تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی
تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی
چه‌گویم‌که‌هستی؟چه‌گویم‌چه‌هایی؟
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی

جانم امام صادق

میان آتش نمرود پیکرِ تو نسوخت
شبیه‌مادرمظلومه‌ات‌ پرِ تو نسوخت

اگرچه‌از سر دوشت‌کشیده‌شد؛امّا
هزار شُکر عبای مُطهّرِ تو نسوخت

بقیع

حتّي بدون صحن و گنبد هم صفا دارد
اين خاك غير از بوي غم بوي خُـدا دارد

مُشتي از آن را چند سال قبل بـو كردم
ديدم كه عـطري مـثـل خاك كـربلا دارد

حیدر امیرالمومنین (ع)

خون ابوتراب که بر صورتش چکید
فریاد جبرییل به گوش زمین رسید

گوشی‌نماند در همه‌ی‌شهر ؛ آن سحر
جُزاینکه‌صوت”قَدقُتِلَ‌المُرتَضی”شنید

علی جان

مي شود گفت سپرده ست خدا دل به علی
قـبله وقـتي شـده بـاشـد مُـتمایـل به علی

جاي او مرتبه ي عاليِ جنبُ اللّهي ست
پس رسيده ست تـماميِ فضائل به علي

مادر

غزل در اوّلين بيت خودش پژمرد و پرپر شد
همين كه قافيه در دوّمين مصراع ، مادر شد

بدين علّت كه او خير كثير و نورالأخيار است
كنارش بركت عمر علي چندين برابر شد

دکمه بازگشت به بالا