سوگوارِ امُ البنینم

بار دیگر زغم غمینم من
غرقِ در ماتمُ حزینم من

دیده هایم دو ابرِ بارانَ است
سوگوارِ امُ البنینم من

عزیزِ جان

گُل بریزید عزیزِ جان آمد
ماهِ زیبای آسِمان آمد
پرُ شد از این سُخَن همه آفاق
دُرِّ گنجینه ی گِران آمد

حاصلِ عشق

بار دیگر فضا مُعَطَّر شد
همه جا روشن و مُنَوَّر شد
حاصلِ عشقِ بینِ شمس و قمر
پسری شد که تاج هر سر شد

زیباترین سلاله

ای عاشقان دوباره زمان صفا رسید
نوری دگر زمنبع نور خدا رسید
رخشنده گوهر صدف آسمان عشق
زیباترین سلاله ی خیرالوری رسید

کریمه اهل بیت

گیتی دوباره هدیه ای از ذوالکرم گرفت
زیباترین نگارِ دو دنیا قدم گرفت

یاسی دگر ز عترتِ طه رسیده است
آیینه ای ز حضرت زهرا رسیده است

جمالِ زیبایش

نوکری مُشکُ عَنبر آورده
چه!! گُلابی مُعَطَّر آورده
بار دیگر ز مقدمش یارش
گُلِ خنده زلب در آورده

فقط حیدر امیرالمومنین است

عالم دوباره غرق سرور و شعف شده
هر مشکل و غمی ز بشر برطرف شده
خنده نگین و نقشِ دلِ هر صدف شده
هنگامِ رونماییِ شاهِ نجف شده

امام پنجم

همینکه ذکر احادیث قال باقر شد

عجین دل همه با کردگار غافر شد

دلیلِ زینتِ دین پیمبرست باقر

عزیز حضرت زهرا و حیدرست باقر

سلامِ غریب

نزار رویِ زمین مانَد این سلامِ غریب
کسی که هست مُلَقَّب به مستِ جامِ غریب

غریقِ ناز و نِعَم گشته ام خدا را شکر
ز جود و بخشش و خیرِ علی الدوامِ غریب

روز جوان

هاتفی با دو صد شتاب آمد
با خمُی از گُلِ گُلاب آمد
غرقِ لبخند عاشقانه سرود
که نِگینی زِ گنج ناب آمد

سلامم از دلِ و جان

سلامم از دلِ و جان بر تو جان ابوفاضل
سلامِ من به تو ای پهلوان ابوفاضل

اُمیدِ آلِ علی کُن نظر گدایت را
یَمِ تَفَّضُلِ این خانِدان ابوفاضل

سید الشباب

تَفَأُلی زدم و اینچنین جواب آمد

بگو به خسته دِلان سید الشباب آمد

جهان مثل ِخزان فصل ِنو بهاران شد

دوباره از کرم حق شمیم ناب آمد

دکمه بازگشت به بالا