دور گودال

دور گودال ازدحامی شد

معرکه غرق در حرامی شد

تکیه داده به نیزه ای آقا

خاطرش محو خیمه ها می شد

واویلا

لشگر آن دم که بر سرش میریخت
همه اعضای پیکرش میریخت

سنگ از بس به صورتش میخورد
لب و دندان اطهرش میریخت

خدمت به نوکران

خدمت به نوکران تو برتر ز شاهی است

باید برای نوکر تو سر نثار کرد

رضا فراهانی

 

ازدحام گودال

 

دور گودالازدحامیشد

معرکه غرقدر حرامی شد

 

تکیه دادهبه نیزه ایآقا

خاطرش محوخیمه ها می شد

 

دکمه بازگشت به بالا