خاطرات كودكی در من تداعی می شود
شمع، آتش می زند دور و بر پروانه را
شعله ی شمعی كجا و آتش هيزم كجا
آن يكی می سوخت پشت در ، پرِ پروانه را
مادر و بچه در خطر هستند
چون علمدار یک نفر هستند
در مسیر دفاعِ از حیدر
هر دو تا عازم سفر هستند
خاطرات كودكی در من تداعی می شود
شمع، آتش می زند دور و بر پروانه را
شعله ی شمعی كجا و آتش هيزم كجا
آن يكی می سوخت پشت در ، پرِ پروانه را
مادر و بچه در خطر هستند
چون علمدار یک نفر هستند
در مسیر دفاعِ از حیدر
هر دو تا عازم سفر هستند