شعر محرم و صفر

شیرخواره

تشنگی کودکان حساب ندارد
بین حرم شیرخواره خواب ندارد

چنگ نزن ای علی که سینه مادر
هیچ به غیر از دل کباب ندارد

غماهنگی گرفته مادر تو

الهی کاش چشمم تر نمی‌شد
و این گهواره بی اصغر نمی‌شد
خوشم با یادگاری‌هات ای کاش
که زخم ناخنت بهتر نمی‌شد

یا رضیع الحسین(ع)

عارفان را اینچنین در باور است
طفل این گهواره شیخ اکبر است

این علی ابن حسین ابن علیست؟
یا خدایا عیسی پیغمبر است

شیرینیِ داغت

شیرینیِ داغت به دلی گر بنشیند
پای غم تو تا دمِ آخر بنشیند

جز تو چه کسی لایق این نام..؛ “حسین”..،است…
تنها به تو این واژه یِ دلبر بنشیند

جانم حسین

تا “یا حسین” ذکر شریف شفاعت است
نامی به غیر نام تو بُردن حماقت است

هرگز به سینه ام نزدی دست رد حسین
آخر چه کس شبیهِ تو اهل رفاقت است!؟

یا رضیع الحسین(ع)

این طفل به خواب رفته در گهواره
شاهی است که تکیه داده بر گهواره

تنها نه دو تکه چوب بنگر که شده است
خورشید و ستاره و قمر گهواره

جانم حسن

روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است
تا کرم بین مقیمینِ مَقام حسن است

هرکه مجنون حسین است خودش می‌داند
که حسینی شده‌ی دست امام حسن است

داماد کربلا

عمه‌ها از حال رفتند از کفن پوشیدنش
شد حسن هنگام عمامه به سر پیچیدنش

اذن میدان را گرفت و خنده آمد بر لبش
چشم بد دور، ای عمو قربان آن خندیدنش

عروس حضرت زهراست نجمه
حسن را یار بی همتاست نجمه

کمک کار بزرگ این قبیله ست
عصای زینب کبری ست نجمه

قاسم ابن المجتبی

حضرت عالی اعلی قاسم ابن المجتبی
در مقام مدح والا قاسم ابن المجتبی

سیزده ساله ولیکن مظهر فرزانگی
اُسوه ی ایمان و تقوا قاسم ابن المجتبی

احلی من عسل

زیبائی اش مهتاب را شرمنده کرده
خورشید را نور وجودش بنده کرده
او را تمام عشق حسین آکنده کرده
در کربلا یاد حسن را زنده کرده

یتیم امام مجتبی(ع)

بعدِ تو این حرمِ مرثیه‌خوان را چه‌کنم
یا تنی مانده به شن‌های روان را چه‌کنم

می‌وزد آهِ من و خش خش تو می‌آید
اینهمه دور و برم برگِ‌خزان را چه‌کنم

دکمه بازگشت به بالا