اشعار تبری

عشق علی

پیر با عشق علی میل جوانی میکند

بعد از آن هم دم به دم لعنت به ثانی میکند

هرکجا مدح علی گفتند زهرا آمده

کار مجلس را همیشه شخص بانی میکند

شیطان بزرگ

شیطان بزرگ، شیطنت کرده
با دین خدا مخالفت کرده
با بغض بگو که بشنود مکرون
نقّاش فرانسوی غلط کرده

یا ایهالرسول

از وهم و خیال خام خود خرسندی؟
پابر دم شیر می نهی می خندی؟
ای صاحب نشریه ی شارلی ابدو
با دست خودت گور خودت را کندی

هیزم کش دوزخ

یک روز مسجد را بسوزاند
یک روز منبر را بسوزاند
با انحراف از راه حق آخر
نیمی ز محشر را بسوزاند

نور خدا

ما شیشه ی کفرشان شکستیم رضا
چون مرد خدا و حق پرستیم رضا
بر ظلمت دشمنانتان می تازیم
یعنی که مدافع تو هستیم رضا

امام رئوف

بغض ما سنگ می شود گاهی
زندگی, ننگ می شود گاهی

از شُکوه خرافه بیزاریم
از سکوت کلافه بیزاریم

در پاسخ به دخالت های انگلیس

سر بر قدم رسول‌ها باید زد
حرف از شهدا -قبول‌ها- باید زد
هم راى به اتحادمان باید داد
هم بر دهن فضول‌ها باید زد
علی اکبر لطیفیان

تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود

تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود
می شود سیراب, از آنجا مطهر می رود

با تولا و تبری بالِ ما وا می شود
بال ما که وا شود راحت به محشر می رود

پرچم انتقام

یک روز بساط ظلم برچیدنی است

از مشرق عشق نور تابیدنی است

با پرچم انتقام روزی که رسید

سیلی زدنِ به دومی دیدنی است

توحید شالچیان ناظر

وهّابیتِ کثیف! تو شیطانی

وهّابیتِ کثیف! تو شیطانی

ملعون! تو برای ما کُری میخوانی؟

زینب حرمش شبیه کعبه پاک است

نزدیک حرم شوی خودت میدانی!

بسم رب الهادی نقی(ع)

وقتی که کمی لقمه حرامی باشد

فرزندطبیعتا جزامی باشد

یانطفه اگرکمی شودمشکل دار

فرزندشود به بی حیایی ناچار

برائت از شاهین جهنمی

ز هر پستی و شر آکنده ای تو   

خدا را نه…به شیطان بنده ای تو   

اگر با آل حیدر( علیهم السلام)در بیفتی  

  بدان گور خودت را کنده ای تو  

هاشم طوسی

 

دکمه بازگشت به بالا