ام‌ابیها

عالم نبود، فاطمه اما حضور داشت
قبل از شروع خلقت دنیا حضور داشت

در آن زمان که ظرف مکان و زمان نبود
روح بزرگ حضرت زهرا حضور داشت

انسیه الحورا

عشق گه شادی است گاه غم است
گاه میخانه است و گه حرم است
گاه بغض و سکوت پشت هم است
گاه فریاد های دم به دم است

یا ام البنین(س)

به نام آب مطهّر شدم، خدا را شکر
به بوی عشق معطّر شدم، خدا را شکر
سِمت گرفتم و مادر شدم، خدا را شکر
کنیز خانه ی حیدر شدم، خدا را شکر

مادر عباس

این نخل کهنسال ثمر داشته روزی
منظومه ی او چند قمر داشته روزی

این مادر بی کس که سر قبر نشسته
در دامن خود چند پسر داشته روزی

بی بی جانم

وقتی که زد به شانه من دست انتخاب
گشتم عروس حیدر و فخر بنی کلاب

ام البنینم و لقبم مادر همه
جاروکش اتاق یتیمان فاطمه

یا ام البنین(س)

جز من کسی اینگونه با ماتم قرین نیست
در ناکجا آباد غم تنها ترین نیست

پرورده ی صبر امـیـرالـمـومـنـیـنـم
کز غم مرا هرگز نشانی بر جبین نیست

ام الادب

از اول هر کجا که حرفی از مادرترین بوده
همیشه بعد اسم فاطمه ، ام البنین بوده

کنیزی کرد زینب را مقامش رفت بالاتر
اگر ام‌البنین ، ام‌البنین شد اینچنین بوده

یا ام البنین(س)

با گریه هام مدینه رو سوزوندم
برای دستای تو روضه خوندم
خوش غیرت حرم بیا و ببین
رخت عزا به بچه هات پوشوندم

مادرترین نامادری

مهربان و همدم و مادرترین نامادری
آبرویی یافت از ام البنین، نامادری

بعد زهرا و خدیجه بس که او پُر مهر بود
بر مسلمانان شد “ام‌المؤمنین” نامادری

ام الادب

کنون که فاطمه گشته ست مقتدای خودم
دلم برای تو و غصه ات برای خودم

شبیه فضه و اسما کنیز آمده ام
نگفته ام که بود منزلت سرای خودم

بی بی جانم

عمری برای داغ زهرا گریه کردی
هرنیمه شب همپای مولا گریه کردی

درپای تو خاک بقیع ازاشک گل شد
وقتی که گفتی واحسینا گریه کردی

خانه آبادم حسین

از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین
می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین

می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع
می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین

مادر

ای که بر دامان مهرت ماه را می پروری
آسمان را زیر دین چشم هایت می بری
درمقاماتت همین بس انتخاب حیدری
تو همان روح زلال از چشمه سار کوثری

سفره ی ام البنین

بغض در دل مانده اش را عرش و مافیها شنید
هق هق پنهانی اش را زینب کبری شنید

“سفره ی ام البنین” را مشتری بسیار هست
فضل آن را باید از انسیه الحورا شنید

بانوی ادب

پس از زهرا نمیبینی زنی را اینچنین باشد
زنی اینگونه هم شان امیرالمؤمنین باشد

قدم بگذاشت در بیت علی فخر کلابیه
که مفهوم‌جدیدی از ادب روی زمین باشد

یا ام البنین(س)

با اینکه روی دامن خود نور قمر داشت
بر خانه ی خورشید، همه عمر نظر داشت

در کلِ مدینه فقط او بود که یک عمر …
در خانه ی خود، بعدِ سحر نیز قمر دا‌شت

دکمه بازگشت به بالا