خارج از درک عُقول اند خدا با حیدر
می رسد تا به خدا هر که رسد تا حیدر
ذات حق در وجنات علوی جلوه نمود
بهترین آینه ی عالی اعلیٰ..،حیدر
باز هم عشق به زنجیر در آورده مرا
و جنون تو به تکفیر در آورده مرا
خط به خط سوره ی توحید مجسم هستی
بارك الله خداوند معظم هستی
فقط نه تیغ کرم ” ذوالفقار” داشت علی
میان قلب خدایش قرار داشت علی
خدا برای رسولش شبیه حیدر شد
چرا که نزد خدا اعتبار داشت علی
از حرم قرب خدای حسن
امر شده سجده به پای حسن
زر شدم از خاک عبای حسن
خلقت من بوده برای حسن
اگر بیقراری بگو یا حسن
که آرام گردد دلت با حسن
شب قدر نزدیک و ما سائلان
پناهی نداریم الا حسن
عبد ضعیف، تابِ قهر و تشر ندارد
جز آستانِ ربّش، جایی دگر ندارد
بنده رسیده اما با کوله بار خالی
نزد رئوس الأشهاد، جز چشم تر ندارد
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است
سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است
آی صاحبخانه پس کی نونوارم می کنی؟
پیش خوبانت اگر رسوا شوم درد سر است
ما بر درت شدیم پناهنده یا مجیر
هستیم از حضور تو شرمنده یا مجیر
ما را مکن جواب تعٰالَیْت یا کریم
ما را ببخش مِهر فروزنده یا مجیر
شرح باید داد اصل ماجرای غزه را
پخش باید کرد در عالم ندای غزه را
جای دارد دق کند از غصه هر کس که شنید
نالههای کودکان بینوای غزه را
باغ دل بتول و علی را ثمر حسن
در زینب است و لعل حسین و گهر حسن
شاه جهان علیست چه شاهی که بهر او
شد عرش حق اریکه و شد تاج سر حسن
درّ خلقت که هست ریحانه
روی دستش گرفته دردانه
نوه ارشد رسول آمد
سجده کرده علی به شکرانه
به نام جود به نام کرم به نام حسن
پس از کریم رسیده قلم به نام حسن
که گفته ربط ندارد حرم به نام حسن
شده تمام حرم ها علم به نام حسن
کبوتریم و پی دانهی امامحسن
رسیدهایم درِ خانهی امامحسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانهی امامحسن
آقا حسن، عزیز حسن، محترم حسن
والا مقام در عرب و در عجم حسن
ذکر لب زمین و زمان دم به دم حسن
هم وقت خنده گفتم و هم وقت غم حسن
یعنی که دم حسن شده و بازدم حسن
از روز ازل مست می نوکری ام من
دلداده ی این طایفه ی دلبری ام من
ای ساقی کوثر بده پیمانه به دستم
هرقدر بریزی به خدا مشتری ام من
عجیب نیست که دائم سر زبان من است
حسن قشنگترین واژه درجهان من است
اگر به گفتن ذکرش همیشه مشغولم
زبان برای همین کار در دهان من است