مادر

ای باعث آرامش احوال پیغمبر
بعد از تو “عام‌الحزن” شد هرسال پیغمبر

آرامشی در عمق جان خویش حس می‌کرد
هر وقت می‌رفتی به استقبال پیغمبر

مادر زهراست

برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود
چنانکه ثروت تو هم‌ تراز تیغ حیدر بود

به ایثارت گواهی میدهد شعب أبی طالب
همین از خود گذشتن های تو خود فتح خیبر بود

تو ام المؤمنینی

امین مکه دیگر جان پناهش را نخواهد داشت
پس از دستان مهرت تکیه گاهش را نخواهد داشت
سپاه من نگاه مهربانت بود بی تردید
پیمبر بی تو دیگر آن سپاهش را نخواهد داشت

بانو

من که جبریل نیستم بانو
از تو گفتن برای من سخت است
کار هرکس نبود کار تو بود
مادر فاطمه شدن سخت است

مادر زهرا(س)

افتخار دین و آیین را اگر می شد سرود
شعر اول از خدیجه لب به گفتن می گشود

ای که بر شأن بلندت کوه ها زانو زدند
وی که بر خاک قدمهایت فلک دارد سجود

ام المومنین

اولین بیت شد این مصرع بسم الله است
قلم از آنچه در افکار من است آگاه است
پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است
صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است

لایق عشق پیمبر

بانوی صبح هستی و خورشید دیگری
خاتون آب هستی و پاک و مطهری

آری به اتنخاب خدا و گواه او
تنها تویی که لایق عشق پیمبری

ام المومنین

ثروتش گشت نذر دین خدا
همه جا یاور محمد بود …
ثروتش در دفاع از اسلام
مثل تیغ علی سرآمد بود

همسنگر نبی مددی

یار و همسنگر نبی مددی
بهترین همسر نبی مددی

دل احمد به خنده ات شاد است
با تو باغ رسول آباد است

مادر

زُل میزند با چشمهای تر به مادر
هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر

سرمایه اش را داد پای دین خدیجه
پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر

بانـویِ ختم المُرسلین

همیشه با امینِ خود ، امینی راستین بوده ست
خدیجه بهترین بانـویِ ختم المُرسلین بوده ست

تمامِ ثروت اش را نــذرِ چشـمانِ محمّد کرد
گلی که تشنه این چشمه ی شورآفرین بوده ست

ام المومنین

راحت بخواب مادرِ زهرا کفن که هست
شمعی اگر که نیست ولی اشکِ من که هست

قسمت نشد عروسیِ زهرا برای تو
حالا پس از تو قسمتِ ما سوختن که هست

ما نان خور توأیم

در میزبانیِ تو اگر میل و رغبت است
مِهمانی‌ام برای تو اسباب زحمت است

ما در مُضیف خانه‌ی تو قد کشیده‌ایم
این سرگذشتِ اکثر اولاد رعیت است

رئوف و رحیمی

مگیر فرصت بارانی نگاهم را
مگر که پاک کنم نامه‌ی سیاهم را

جز اعتراف ببین آه در بساطم نیست
ولی تو می‌خری آیینه‌وار آهم را

الهی لا تودّبنی

پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم
چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم

طلای قلب من آخر بدل از آب در آمد
عوض شد عاقبت با هر گنه ، ذاتی که من دارم

خدای من

از در لطفت مرا جواب نکردی
شکر خدایا مرا خراب نکردی

از سر جهلم تو را مواخذه کردم
گرچه تو هرگز به من عتاب نکردی

دکمه بازگشت به بالا