شعر شهادت امیرالمومنین (ع)

کوفه, مدینه بود مگر؟ التهاب داشت
محراب, کوچه بود مگر؟ اضطراب داشت

تیغ عدو کجا و سَرِ سِرِّ عدل و داد !
دشمن دوباره بر سر نیزه کتاب داشت

شعر مدح امیرالمومنین (ع)

رسیده اند سه تایی سرِ قرار نجف
پیمبر و اسد الله و کردگار نجف

کنار حضرت ایوان سر مزارِ علی
خدا گذاشته با جسم خود قرار نجف

شعر شب قدر و مدح مولا

تا مگر ختم کند فاطمه راهی به علی
شب قدر است بخوانید الهی به علی

می کند درک پس از سجده خدا را بهتر
هرکسی سجده کند چند صباحی به علی

شعر مرثیه حضرت علی (ع)

پلکهای نیمه بازش آیه های درد بود
آخرین ساعات عمر حیدر شبگرد بود
 
چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش
عکس دربی سوخته در قاب چشمان ترش

شعر روضه امیرالمومنین (ع)

شکسته بالی و با دخترت سخن گفتی
کمی ز غربت خود را برای من گفتی

چقدر طعنه شنیدی چقدر دم نزدی
چقدر حرف خدا را به مرد و زن گفتی

شعر روضه حضرت علی(ع)

یک عمر زمان به اشک مولا خندید
یک عمرتمام غربتش را می دید
این لحظه ی آخری چه حالی دارد!!
باید که زبان حال اورا فهمید

شعر روضه حضرت علی (ع)

زخم عمیق تو مداوایی ندارد
برخیز زینب را ببین نایی ندارد
هر دم می بینم حسن را اشک دارد
از بهر مخفی کردنش جایی ندارد

شعر روضه حضرت علی(ع) زبان حال حضرت زینب (س) و حضرت عباس(ع)

چشم هایِ به رنگِ خونَت را
بر پرستارِ خود کمی وا کُن
دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کُن

اشعار مناجات با خدا و امام زمان(عج)

به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها

حضور تو تنها نفس می دهد
به حال و هوای شب قدرها

شعر مناجات با خدا و امام زمان(عج)

بازم شب قدره و بیقراری
غلط میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم

شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی (ع)

می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود

با وضو آمد به قصد لیله الفرقت, علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود

حق

مستی به سر از حد نصاب افتاده
در بحر نجف مگر شراب افتاده ؟

آباد شود دین و دل و دنیایش
در صحن تو هر کس که خراب افتاده

شعر روضه حضرت امیر المومنین علی (ع)

هر یتیمی نشسته چشم به راه
دختری غرق گریه و آه است
پدرم رفتنی ست واویلا
چقدر این فِراق جانکاه است

شعر مدح و مناجات حضرت علی(ع)

روزی شعار کُلِ جهان می شود علی
طبق حدیث امام زمان می شود علی

وقتی که اشهدش بشود مرز شیعگی
باور کنید کُلِ اذان می شود علی

شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی(ع)

با عدالت باز آب و دانه را تقسیم کرد
قسمت همسایه و بیگانه را تقسیم کرد

بارها بین یتیمان بار روی شانه را
بعد در بازی خمید و شانه را تقسیم کرد

شعر روضه حضرت امیرالمومین علی (ع) زبان حال حضرت زینب(س)

باز هم لخته ىِ خون روىِ سَرَت مى بینم
من بمیرم ! چِقَدَر روىِ شما آشفته ست

تَرَکِ روىِ سَرَت خوب نشد…من چه کنم
از چه رو اینهمه گیسوى شما آشفته ست؟

دکمه بازگشت به بالا