شعر مناجات با خدا

مهر حسین روشنی جان مؤمن است
گریه بر او نشانه ایمان مؤمن است
شب در نماز روضه به معراج میرود
تسبیح اشک سجده پنهان مؤمن است

شعر مناجات با خدا

ببخش اگر برای کار تو ثمر نداشتم
هوای عشق داشتم , ولی جگر نداشتم

برای راهت ای گلم تمام هستی دلم
همین دو قطره اشک بود و بیشتر نداشتم

شعر روضه حضرت رقیه (س)

من از گرسنگی مثِ
یه تیکه استخون شدم
وقتی سرت رو نیزه رفت
من دیگه نصف جون شدم

شعر مناجات با خدا

الهی چه می خواهی از بنده ات؟
که یک عمر بوده ست شرمنده ات

الهی شکسته پر و بال من
به هم ریخته حال و احوال من

شعر روضه حضرت رقیه(س)

گوش کن تا دردهایم را بگویم بیشتر
گیسوان غرق خونت را… ببویم بیشتر

در بیابان بودم و ترسیده بودم بارها
هر قدر از پشت سر,از روبرویم بیشتر

شعر روضه حضرت علی اصغر (ع)

دست را بر طناب میگیرد
بچه را از رباب میگیرد

دست و پا میزند علی اصغر
تیر دارد شتاب می گیرد

شعر مناجات با خدا

روزگاری ست که با تو سر دعوا دارم
که چرا دست چرا قلب چرا پا دارم؟

من که دیروز کنارت به عبادت بودم
این چه عشقی ست که امروز به دنیا دارم

شعر وفات ام المومنین حضرت خدیجه (س)

اسلام مدیون تو تا روز قیامت
جبریل مجنون تو تا روز قیامت

نامت بزرگ تر از اینها بوده و هست
قلب تو جای نور طاها بوده و هست

مناجات و روضه امام حسین(ع)

تا که از جانب تو لن آمد
چقدر خیر سوی من آمد
یاده کرببلایت افتادم…
تا که حرف از خود وطن آمد

شعر مناجات با خدا

طُــرفةُ العِـینی سراپای وجودم را گرفت
از خُدا , تا در جهان اذن ورودم را گرفت

خواستم بودونبود من شود اینگونه شد
از منِ دُنیــا زده , بودونبودم را گرفت

شعر مناجات با امام رضا(ع)

شبیه یه تسبیحِ پاره س دلم
آوردم خودت رو به راهش کنی
بخوای, بهتر از روزِ اول میشه
فقط کافیه که نگاهش کنی

شعر مناجات با خدا

با صدای ربنا هردم به هنگام وضو
نام زیبای تو را آهسته نجوا می کنم

بعدمغرب وقت افطار وزمان عاشقی
بازیارت نامه ات سجاده راتا می کنم

شعر مناجات با خدا

در سینه مانده آهم , خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم , خیلی دلم گرفته

بر نفس خود اسیرم , از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته

شعر مناجات امام زمان(عج)

این روزها دیگر کسی یاد شما نیست
دیگر کسی با نام هایت آشنا نیست

مثل گذشته نیست دیگر کارهامان
شبهای جمعه روی لبهامان دعا نیست

شعر مناجات امام زمان(عج)

نگو چرا ز نخل غم ثمر درست می کنم
برای تیر هجر تو جگر درست می کنم

تمام روز را تو زخم می زنی به بال من
و من ز صبح تا به شام , پَر درست می کنم

شعر وفات حضرت خدیجه (س)

قبل از سرودن فکر باید کرد
باید به کشف تازه ای پرداخت
باید مضامین را گزینش کرد
باید زوایای جدیدی ساخت

دکمه بازگشت به بالا