شعر ولادت امام زمان (عج)

دور زمان به نیمه شعبان رسیده است
اندوه و درد و غصّه به پایان رسیده است
بر جسم مُرده ی همگان جان رسیده است
از آسمان , خلیفه ی رحمان رسیده است

شعر ولادت امام زمان (عج)

سائـلم , حاجتم عنایت اوســت
مطمئنّــم کرم سَـجیّت اوست
زنده دل بودنم به بَـرکـت اوست
“دل سراپرده ی مُحبّـت اوست”

شعر مناجات با امام حسین (ع)

هرکجا نام تو را بردیم “کوه ِطور” شد
آفت و شَرّ و بلا فوراً از آنجا دور شد

جای ِلبهای ِتو دیشب اشک ِهجران خوردم و
کام ِمن شیرین با این قطره های ِشور شد

شعر ولادت امام زمان(عج)

امشب دوباره لوح و قلم را طلا کنم
قافیه های نابِ خدایی جدا کنم

امشب تمامِ عشق , مهیّا شده ولی
باید بساطِ شور و شعف دست و پا کنم

شعر ولادت امام زمان (عج)

عرض ادب ای جان و ای جانان نرگس
ای سیب سبز نوبر دامان نرگس
با غمزه ای دل برده ای از مادر خود
محو تماشایت شده چشمان نرگس

شعر ولادت امام زمان (عج)

در این سینه تیرِ محبت نشسته
و چشمم به امیدِ اُلفَت نشسته

بهشت آرزویِ گدایی نباشد
که در سایه ی طاقِ نُصرت نشسته

شعر ولادت امام زمان (عج)

منم اهلِ آبادیِ آب ها
منم خانه بر دوشِ گرداب ها

به چشمم ببین خانه ی خویش را
بنا کرده ام رویِ سیلاب ها

شعر ولادت امام زمان (عج)

در سینه ام امشب آسمان دارم
یک دشت, ستاره بر زبان دارم
از کوفه و سهله می روم تا قم
زیرا که هوای جمکران دارم

شعر مناجات امام زمان (عج)

آقای جمعه های غریبی ظهور کن
دهلیزهای شب زده را غرق نور کن

یگ گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق
یا باز گرد یا دل ما را صبور کن

آقا چقدر فاصله , اندوه , انتظار
فکری به حال این سفر راه دور کن

آقا اگر که آمدی و عاشقت نبود
یک فاتحه نوازش اهل قبور کن

محمد ناصری

شعر مناجات امام زمان (عج)

چشم زمین به راه تو تر شد,نیامدی

دنیااگرچه زیر و زبر شد,نیامدی

گفتم بیا,اگرچه زمین غرق ملجم است

قربانی توسینه سپرشد!نیامدی

شعر ولادت حضرت امام زمان (عج)

الا طراوت سر سبز بوستان دلم
شکوه بی مثل اوج آسمان دلم

قلم به دست من امشب عجیب میلرزد
و بند آمده پیش شما زبان دلم

شعر میلاد حضرت صاحب الزمان (عج)

این من و این حالِ پریشانی ام
عابرِ این کوچه یِ بارانی ام

موجم و بر صخره سَری میزنم
من زِ تو لبریزم و طوفانی ام

شعر ولادت امام زمان (عج)

بیشتر از بیشتر از بیشتر
مى شود از عشق دلم ریشتر

من که اویسم ز قَرَن آمدم
وقت ندارم به خدا بیشتر

شعر ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شاه امروز آفریده شاهکار دیگری
احتیاجی نیست بعد از این به یار دیگری
لشکر ارباب میگیرد وقار دیگری
مرتضی باید بسازد ذوالفقار دیگری

شعر ولادت حشرت علی اکبر (ع)

باید شنید از دو لبت یاحسین را
باید که دید رویِ تو را با حسین را

از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد
هرشب علی علی شده لالا , حسین را

شعر ولادت حضرت علی اکبر (ع)

از عرش آمده است که تاج سرش کنند
راهی شود به سوی تو بال و پرش کنند

کل می کشند اهل سما تا به دست تو
آیینه دار شیر نر خیبرش کنند

دکمه بازگشت به بالا