جای دارد که به یُمنِ قدمش در کعبه
جایِ این پارچه و خِشت شَوَد زر کعبه
اولین خِشت مسلمانیِ ما را بِگذاشت
اولین بار که پا زد به زمین در کعبه
باز هم آمد شبِ حیران شدن
وقتِ جنون وقتِ پریشان شدن
شُکر نوشتند برایِ دلم
آیِنه ای گوشه ی ایوان شدن
نفس نفس زدم هر دم در آرزوی علی
قدم قدم به نجف می روم به سوی علی
قسم به لحظه ی ناب فمن یمت یرنی
که جان دهم فقط آخر به عشق روی علی
تو آمدی ستایش بت بی اثر شود
با نام تو زمین و زمان شعله ور شود
رویای مکیان همه زیر و زبر شود
حق است در مدیحت تو مکه کر شود
قبل ِهر لا سیف الا ذوالفقار
نغمه ی ما لا فتی الا علی است
قوّت بازوی حیدر فاطمه است
همدم انسیه الحورا علی است
با قلم احساس من نقش دو ابرو میکشید
مست شد تاکه ز تاب زلف و گیسو میکشید
نبض احساس دلم,من را به هر سو میکشید
یک صدو ده مرتبه بانگ هوالهو میکشید
ذات حق در صورت دنیاییت تصویر شد
چهره ی تو قاب شد از آینه تقدیر شد
خضر بعد از دیدنت آواره ی صحرا شد و
قیس بعد از رویتت از عشق لیلاسیر شد
کعبه سنگیست که آیینه سرای تو شده
حال از شش جهت انگشت نمای تو شده
پردهی بیت که بر دامن او چنگ زنند
به امیدی متمسک به ولای تو شده
بیت نخستم مثل تیغی آبدار است
چون بر لبم لاسیف الاّ ذوالفقار است
باید به وجد آیند ابیاتم در این شعر
وقتی شروع این غزل نـام نگار است
برای وصف تو لالند منطق و اِدراک
دلیل خلقتِ افلاک و خواجه ی لولاک
نوای اشهدُ اَنّ علی ولیُّ الله
نموده یکصد و ده بار در دلم پژواک
برای گفتن از او پای شعر هم به گِلْ است
قلم به دست من حتّی هنوز هم دو دل است
چگونه واژه بگیرد به کار چون خجل است
که جان سپردن شاعر ز عجز, محتمل است
درمحفلی که نام تو باشدگناه نیست
غیرازدودست تو بخدا تکیه گاه نیست
در مکتب تو بحث سفید وسیاه نیست
حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست
بسم حق… بسم محمد… بسم سلطان نجف
سینه ام آتش گرفت از داغ هجران نجف
تشنه ام من تشنه ی خورشید تابان نجف
“گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف
قطره چون در پای تو افتاد دریا میشود
فال هر کس به شما افتاد آقا میشود
دم , زمانیکه علی باشد مسیحا میشود
آنکه شد وقف علی فرزند زهرا میشود
آیینه ی خدای احد مرتضی علی
قرآن نوشته است صمد مرتضی علی
وقت نماز هر چه که یاهو کشیده ام
تفسیر کرده اند شود مرتضی علی
ساقی بیا ز حیدر کراّر دم بزن
زآن غزوه ها که بود علمدار دم بزن
از آن شبی که جای نبی خفت هم بگو
از سنّ و سال خود و خدا گفت هم بگو