شعر شهادت امام جواد (ع)

جانم آقا

آن روز کاظمین چو بازار شام شد
دنیا برای بار نهم بی‌امام شد

دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت
آن‌قدر اشک ریخت که چشمش تمام شد

جواد الائمه(ع)

شرحی کنار سورهء کوثر گذاشتی
بر روی صفحه، لالهء پرپر گذاشتی

طرز نفس نفس زدنت میکشد مرا
آقاچه شد به روی زمین سر گذاشتی

وارثِ حسین

بعد از سقیفه، چونکه شد اسلام، وَالسلام
دیگر نماند فاطمه را هیچ احترام

آل علی، به حال علی، نوحه گر شدند
تا صبح فجر، تا برسد روز انتقام

عشق

ارث مادر بود این که دوستت دارم زیاد
عشق بود و عشق،هر چه دارم از نامت به یاد

آتشی در سینه دارم بی گمان از عشق توست
سینه،نه،با عشق تو نامش شده باب المراد

ابن الرضا (ع)

در برگ ریز فصل خزان مثل مادرش
افتاده است امام جوان مثل مادرش
شب را امام خسته ی ما صبح می کند
با چشمه های اشک روان مثل مادرش

یا جواد الائمه

با نگاهت، چشمه، باران، رود، معنا می‌شود؛
بخشش و احسان و لطف و جود معنا می‌شود

بی‌وجودت کارِ دنیا، غرقِ خسران می‌شود،
با وجودِ اهلِ جودت، سود معنا می‌شود

مظلوم امام جواد

سلام بر دل خونِ امامِ معصومی
که سوخت از ستم و جورِ همسر شومی

کنار محتضر آواز و رقص و پاکوبی؟!
عجب طریقه ی آزارِ غیر مرسومی!

روضه جانسوز امام جواد

جوان خانه‌ی زهرا غریبِ زهرا تو
صدای ناله‌ی اَمَن یُجیبِ زهرا تو

بمیرم از غمت آقا کسی نداری که
غریب و زخمی و تنها کسی نداری که

عبدالجواد

الا ای مظهر جود خدایی
جوادی حضرت ابن الرضایی
تو عبداللهی و الله مایی
کرامت از شما از ما گدایی..

شعر مدح امام جواد علیه السلام

خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است
عاشق شدن ما سر اجبار جواد است

عمریست گدائیم ولی غصه نداریم
سقف سرمان سایهء دیوار جواد است

شعر مدح امام جواد

بر شانه دارد بیرقِ شاهِ خراسان را
با هر نگاهش می‌کند تصویر باران را

از کودکی حکمِ ولایش می‌شود اِمضا
در خردسالی می‌کند او کارِ مردان را

ماه فاظمه

ا آن سِخاوت و کَرَم و مِهربانی ات
حَقَّت نبود این همه دردِ نهانی ات

تاثیر کرده زَهر به هَر عضوِ پیکرت
طعنه زَنَد به لاله، رُخِ ارغوانی ات

دکمه بازگشت به بالا