شعر شهادت امام جواد (ع)

بايد از روضه گفت سربسته
روضه باز است و حجره در بسته
به كدامين گناه در قتل اش
ام رذل اينچنين كمر بسته

امام شاهد

غریب مانده ولی زهر تا اثر بکند
خدا کند جگرش را خودش خبر بکند
برای اشک به خنده جواب می آید
کنیز خانه به دنبال آب می آید

هزار شكر

نزن به خاك سرت را دلى نميسوزد
نكش به حجره پرت را دلى نميسوزد
دلى به رحم نيامد پس آب آب نكن
ببين جواب شدى رويشان حساب نكن

آخرین باب الحوائج

در حریمت یافتم شورِ صداقت بیشتر
آمدم اندوختم حُبّ ِ ولایت بیشتر
مایه ای اصلاً نبود ای نهمین سالارِ عشق
من گرفتم زیرِ پاهای تو قیمت بیشتر

غربت یوسف

بر شعله ی جگر، نم باران می آورند
باران نبود، دیده ی گریان می آورند
با هلهله کنار حرم دف نمی زنند
در پیش محتضر به خدا کف نمی زنند

اَبَالهادی

رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی!
نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی!
دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی!

عشق من

كمتر از هيچم اگه زياد ميخوام
از خوده باب المراد،مراد ميخوام
ميدونم كمم نميزارن آخــه
حاجتامو از امام جواد ميخوام

روزه بودَم

زَهرى اُفتاده بجانم كه نمانَداثرم
دست وپاميزنم ونيست كنارم پدرم
جِگرم پاره شُد، اَمّا به دِلِ تَشت نريخت
خواهرى نيست مَرا لَختِه ببيند جِگرم

غریب آقام

از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی
بین چشمت چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی

مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی
هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی

ابن الرضا(ع)

قرار نیست به او احترام بگذارد
قرار نیست برایش مرام بگذارد

بناست پشت در حجره با زبان بدش
نمک روی دل زخم امام بگذارد

یا جواد الائمه(ع)

تشنگى از نگاهتان پيداست
جگرت بى شكيب میسوزد
جگر پاره پاره‌ات پيشِ
عده‌اى نانجيب میسوزد

باب المراد

مبدا که باشد طوس مقصد کاظمین است
در آسمان ها هم زبانزد کاظمین است
هر جا که بوی تو می آید کاظمین است
با این حساب امروز مشهد کاظمین است

دکمه بازگشت به بالا