یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سر به روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم
یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سر به روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم
کسی که بهر تو دست دعا بلند کند..
به عرش طالع او را خدا بلند کند
ترحّمی به زمین خورده ی مسیرت کن
مرا مگر که دعای شما بلند کند
عاشق و مبتلای عسکری ام
نوکر و جانفدای عسکری ام
در هوایش نفس نفس زده ام
از ازل در هوای عسکری ام
خودش تنها خبر از داغ های بیکرانش داشت
که مانند علی(ع) داغی در عمقِ استخوانش داشت
امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر
چه بغضی خفته در هر لقمه هایِ خشکِ نانش داشت
روزِ بی تو شبِ یلداست، سحر می خواهد
روزِ وصلت چه قَدَر خونِ جگر می خواهد؟
چشمِ ما خشک شد از بس به رهِ آمدنت
جمعه ها خیره به در مانده ، خبر می خواهد
محاصرهست ولی جای هیچ دلهره نیست
که نور لَم یَزَلی قابل محاصره نیست
تنش اگرچه به ظاهر اسیر سامره است
نسیم عطر حضورش اسیر سامره نیست
عاشق و مبتلای عسکری ام
نوکر و جانفدای عسکری ام
در هوایش نفس نفس زده ام
از ازل در هوای عسکری ام
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد
مست مست از می ناب حسن عسکری ام
تشنه از جام شراب حسن عسکری ام
بنویسید و بخوانید و نپرسید چرا
من آباد خراب حسن عسکری ام
از جهان، خورشید عالمتاب رفت
رفت و عالم در دلِ گرداب رفت
گریه کن! که از رکاب سامرا
آن یگانه گوهرِ نایاب رفت
دوباره خون شده قلبت دوباره تر شده چشمت
چقدر غمزده چون شام بیسحر شده چشمت
دو ماه در غم اجداد و بعد در غم مادر
و امشب اشکفشان غم پدر شده چشمت