اشعار محرم و صفر

السلام علیک یا سقا

دست بر سینه رو به کرب و بلا
السلام علیک یا سقا
قمر خانوادة خورشید
صدقه دارد این قد و بالا

باب الحوائج

 

کاش جایِ تو مرا می زد… نـَزَد
در گـلویم تیر جا می زد… نزد

چند قطره آب از او خواستم
کاش قیدِ مشک را می زد… نزد

سائل روضه

اول شعر که یارب بشود خوب تر است
عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است

هر کسی در پی وصل است بگویید به او:
با توسل که مقرّب بشود خوب تر است

خیمه را برپا کنید

طی شده منزل به منزل در هوای سوختن
نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن

هرچه میخواهد بیاید!باز عزت با من است
نوبتی باشد اگر اینبار نوبت با من است

شعر روضه امام حسین(ع)

جز فراق تو مرا هیچ غمی پیر نکرد
داغ تو کشت مرا کشت,زمین گیر نکرد

جنگ هرلحظه ازین باغ گلی چید,حسین
خون تو دشمن بی عاطفه را سیر نکرد

بی شک فراق از یار را یعقوب می فهمد

بی شک فراق از یار را یعقوب می فهمد
در عمق آتش سوختن را چوب می فهمد

دل صیقلی باشد همیشه رونقش برجاست
این اصل را فیروزه ی مرغوب می فهمد

خوابم نمی برد که دست تو بالشم نیست

خوابم نمی برد که دست تو بالشم نیست
بابا یتیم یعنی دست نوازشم نیست

باید بگیرم امشب دیوار را نیافتم
عمه حواس جمع است اینجاست تا نیافتم

کوچک ترین نبود ولی چندساله بود

کوچک ترین نبود ولی چندساله بود
خونین ترین نبود ولی داغ لاله بود

هرکس که دید چهره ی او را قبول کرد
زهراترین کبود رخ بی قباله بود

هیچ کس در شام با دردانه ات همدم نشد

هیچ کس در شام با دردانه ات همدم نشد
هیچ کس جز عمه زینب همدم دردم نشد

حرف های عمه مرهم بود بر زخمم, ولی
هیچ کس بر زخم های عمه ام مرهم نشد

نبود ماه در آن شب, نبود کوکب هم

نبود ماه در آن شب, نبود کوکب هم
به گریه گفت به عمه : نیامد امشب هم!

چه می کند اگر این صحنه را ببیند که
سر حسین شکسته ست و غرق خون لب هم

سلام تازه ز ره امده گلویت کو

سلام تازه ز ره امده گلویت کو
سلام همسفر نی سوار من بابا
چقدر حرف برای تو داشتم حالا
بیا کمی بغلم کن قرار من بابا

عمه بیا که بین طبق جانت امده

عمه بیا که بین طبق جانت امده
شادی میان کلبه ی احزانت امده

ماه تو در تنور اگر چه غروب کرد
اما بیا هلال درخشانت امده

دکمه بازگشت به بالا