اشعار مدح حضرت معصومه س

خواهر مظلومه

ملجأ هر عاشق شیدا حرم
مرکز ثقل آسمان ها حرم

کریمه ای و کرمت مانع است
کسی گدایی کند الّا حرم

بسوی مرقد تو

برای بار غمت سوگوار باید شد

تمام عمر از این غصه زار باید شد

برای خضرشدن در کنارصحن تو با

غلام و نوکر تو همجوار باید شد

زینب موسی بن جعفر ع

چشم تو حاجات ما را می دهد
عشق با یاد تو معنا می دهد

کار چشمان تو اعجاز است و بس
قطره را هم شان دریا می دهد

شیدایی

چندیست زیارتِ حرم می خواهم
از فاطمه احسان و کرم می خواهم

چندیست قدم زدن به عشقت بانو
در طولِ خیابانِ اِرّم می خواهم

خدای آینه

سلام حضرت بانو گدا نمیخواهی؟

عزیز ضامن آهو گدا نمیخواهی؟

دلم گرفته به غم خو گدا نمیخواهی؟

شدم اسیر هیاهو گدا نمیخواهی؟

شیعه ایران

ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم

عاشق و دربه در و بی سر و سامان هستیم

خاک زیر قدم ذریه ی زهراییم

نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم

اقبال عجم بود قدم رنجه نمودید

خورشید ولایت ز تو تابان شده باشد
از نور جلال تو درخشان شده باشد

آبادی ما رو به فنا بود, که دیدیم
از یمن قدم هات, گلستان شده باشد

خواهری خوب و با صفاست معصومه

خواهری خوب و با صفاست معصومه

بر برادر چه با وفاست معصومه

من چه گویم به مدحت و وصفش

فاطمی خلق و پر عطاست معصومه

قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد

قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد
تا خراسان رضا آینه در قم دارد

توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست
برزمین ریخت هرآن باده که در خم دارد

دکمه بازگشت به بالا