درد دل با امام زمان

شب قدر

آقا نصیب من کن , چشمان تر شب قدر

لطفی کن و دوباره ٬ من را بخر شب قدر

نفسم مرا زمین زد , شرمنده ام شدم بد
حالا رسیده ام باز , بی بال و پر شب قدر

دلم تنگ شماست

آقــا دلم برای شـــما تـنـگ میشود

وقتی که آسمان ز غمت رنگ میشود

مولا برای دیدن یک لحظه ی رخت

دستم به ریسمان دعا چنگ میشود

ذره پروری

 

با این گناهانی که از ما می زند سر

دارم یقین روی تو را دیدن محال است

بر فرض گیرم چهره ات را هم ببینم

یار تو بودن بی گمان خواب و خیال است

دکمه بازگشت به بالا