رضا دین پرور

جانم حسن(ع)

از حرم قرب خدای حسن
امر شده سجده به پای حسن
زر شدم از خاک عبای حسن
خلقت من بوده برای حسن

الهی العفو

هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است
سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است

آی صاحبخانه پس کی نونوارم می کنی؟
پیش خوبانت اگر رسوا شوم درد سر است

غرق پشیمانی

کاش یک شب بین دریای تو طوفانی شوم
آمدم در ساحلت غرق پشیمانی شوم

اشکهایم را درآور … یا بغل کن یا بزن
حاضرم با گریه هایم آبْ درمانی شوم

العفو

چقدر ترک مِی و باده و ساغر بکنم
نیمه شب آمده ام تا که لبی تر بکنم

کثرت معصیتم را به رخ من نکشید
آمدم چشمه ی جان را پُرِ کوثر بکنم

الهی و ربی

بار ما را حی داور می کِشد
قبل توبه، خط به دفتر می کِشد

دست ما خالی است، او دستش پُر است
از گداها ناز، بهتر می کشد

ربّنا

گوش مرا کشیدند، گوشم به ربّنا خورد
چشم گناهکارم، بر خانه ی خدا خورد

چوب خطای خود را خوردم گله ندارم
با گریه قلب تارم، آیینه شد جلا خورد

یا کریم العفو

یا کریم العفو! یاغفارهایم را ببین
بی حیایم! توبه و تکرارهایم را ببین

آنقدر غرق گناهم که بُریدم از خودم
بنده ای آشفته ام، رفتارهایم را ببین

میهمانی خدا

بنده ای که از خدا حرمت شکست
میهمان رب شد و بالا نشست

گرچه بد بود و خریداری نداشت
با بد و خوبش خدا کاری نداشت

العفو

دوباره چشم بیمارم پُر آب است
درستم کن که کار من خراب است

عطش دارم، کسی هم فکر من نیست
بجای چشمه اطرافم سراب است

خراب گریه های بی حدم باز
غرورم را شکستم آمدم باز
مزاحم نیستم که در زدم باز
شنیدم که کسی میخواهدم باز

یا رب

ای خدا امشب مرا از مستی دنیا بگیر
سر بزیرم کن، سرم را از کرم بالا بگیر

روسیاهم در دلِ شب، راه را گم کرده ام
مثل نوری در دل تاریک من مأوا بگیر

حوریه

عابس به روی پیکر مستش سری نداشت
فطرس برای بال گشودن پری نداشت
خالی تمام کیسهء عالم ز سیم و زر
یعنی صدف به سینهء خود گوهری نداشت
کوثر برای سینه زنانش نمی نوشت
گر حضرت حسین، چنین دختری نداشت

دکمه بازگشت به بالا