زندان بلا

کنج زندان بلا

خیمه گاه مرثیه از نو بنا شد وای من
سینه ی هر عاشقی دارالعزا شد وای من

گره از کار کسی که خود گره وا می کند
لحظه ی آخر به دست زهر وا شد وای من

دکمه بازگشت به بالا