شعر امیرالمومنین

شاهنشه نجف

دنیا چو علی؛ شاهِ نجف، شاه ندارد
زیباییِ او را به خدا، ماه ندارد

گفتم به قلم شمّه‌ای از فضلِ علی گو
گفتا: سوی او عقلِ بشر راه ندارد

علی علی

 

میان جام ولا ریخت کیمیا الله
ز عمد مست علی می‌کند مرا الله

نجف رسیدم و از بوی تاک فهمیدم
که نیست فاصله از پیش یار تا الله

جام تولا

خوشا آن دل که شیدای علی شد
ز جان مستِ تولّای علی شد

خوشا آنکه به صوتِ عاشقانه
اذان گویِ مُصلّای علی شد

تو رفتی آه

شب شد و بین کوچه ها پرنده پر نمی زند
کسی به غیر بی کسی حلقه به در نمی زند

تو رفتی آه غمت به آتشم کشیده است
در دل من روضه تو به جز شرر نمی زند

شیر خدا

#مدح_امیرالمومنین

یا علی گفتم و تا عرش خدا طی کردم
این چنین کشفِ غبار قدم وی کردم

باده از ذکر علی ریخته ام جام به جام
شرب خمر از قدح گوش پیاپی کردم

دکمه بازگشت به بالا