شعر دهه دوم محرم

سر پناه

کهکشان گردی ز راه زینب است
نور خورشید از نگاه زینب است
هر کسی که شد حسینی در جهان
سینه اش آرام گاه زینب است

سرپنـاه ما

ای سـایه سـار گیسوی تو سرپنـاه ما
ای صبح و شب شمایل تو مِهر و ماه ما

مِهر تو آتشی ست به شدّت گُناه سوز
مـاه تو مـاه بخشش جُـرم و گُنـاه ما

هجر یوسف

هر‌کس که دل از‌خویشتن کنده‌است‌اینجا
در دام دلدار ازل بند است اینجا

از جان‌نثاری‌های مجنون دور لیلی
پیداست نرخ عاشقی چند است اینجا

وداعِ آخرت

حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه
تحمل میکنم اما وداعِ آخرت را نه

لباست کهنه پیراهن, تحمل میکنم باشد
ولی ای عشق, غارت کردن انگشترت را نه

سر بریده

پیکرت در قتلگاه افتاده بود و سر نداشت
آن طرف بر نیزه‌ای دیدم سرت پیکر نداشت

بی برادر بودی و مظلوم, گیر آوردنت
گفتم ای قصاب‌ها آخر مگر خواهر نداشت ؟!

دام عشق

هر کس به دام عشق تو افتد اسیر نیست
آنکه گدای خوان تو باشد فقیر نیست

گشتم درون تک تک آیات حق ولی
سمت بهشت غیر نگاهت مسیر نیست

سوره ی مستور

سوره ی مستور روی نیزه ها می بینمت
آیه ی «والطور» روی نیزه ها می بینمت

منبر و رَحْلَت چه شد؟ ای زاده ی ختم رُسل
قاری مشهور! روی نیزه ها می بینمت

برگ خزانم

بی بهار تو اگر زنده بمانم چکنم
بی تو بی تاب تر از برگ خزانم چکنم

قاتلت نیزه نشد,داغ علی کشت تو را
حال داغ تو شده قاتل جانم چکنم

دکمه بازگشت به بالا