شعر روضه حضرت معصومه س

چه آه خسته ای داری

ای اقیانوس ها سرچشمه ی آن رود چشمانت
ملائک بنده ی پیوسته ی معبود چشمانت

ز قاب قوس او ادناست بالا تر مقام تو
اگر که زیر پایت آسمان, پس چیست بام تو؟

تو نور بودی

در راه که می آمدی خوشحال بودی
روی پر جبریل روی بال بودی

مشتاق دیدار برادر بود چشمت
یعنی گرفتار برادر بود چشمت

ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ

 ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ
ﺍﺯﺗﻮﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
جان بی تو به لب آمده ﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩ ﺟﺎﻧﻢ
دلگیرم ازین شهر و روا , نیست بمانم

اقیانوس بود

خیمه گاه این بار در قم بود, مقتل طوس بود
جاده ی مشهد به قم لبریز از فانوس بود

نامه با خط برادر داشت در دستان خود
خواهری از دور می آمد ولی مایوس بود

شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

مائیم گدای حضرت معصومه
محتاج عطای حضرت معصومه
همراه رضا ز دیده خون می ریزیم
در روز عزای حضرت معصومه

شعر روضه حضرت معصومه (س)

هر کجا حرف تو ای نور ولا می آید
جلوهء چشم من اوصاف خدا می آید
کعبه مشتاق زیارت شد و تا قم پر زد
بهر پابوسی ات از کوه صفا می آید
این چه احساس قشنگی است که بین صحنت
به سراغ دل غمدیدهء ما می آید
چشمهء خواهشم از خاک زمین بیرون زد
باز الطاف تو از اوج سما می آید
قبله گاه همهء ارض و سما بودن هم
خودمانیم به این صحن و سرا می آید
به تن خسته خود رنج مده وقت وفات
بهر اثبات مقام تو رضا می آید
بین القاب پر از سِر شما الحق که
ثانیِ فاطمه خیلی به شما می آید

حسین صیامی

شعر مصیبت حضرت معصومه (س)

مهربانی کریمه ای خانم
بانوی بی بدیل معصومه
التماس قنوت گریه ی من
الدخیل الدخیل معصومه

دکمه بازگشت به بالا