قلب هر سینه زنی ماتمسرای کربلاست
در سر هر عاشقی حال و هوای کربلاست
هر که را دیدم دراین عرصه به طرزی بی نظیر..
..مست و مجنون و خراب و مبتلای کربلاست
قلب هر سینه زنی ماتمسرای کربلاست
در سر هر عاشقی حال و هوای کربلاست
هر که را دیدم دراین عرصه به طرزی بی نظیر..
..مست و مجنون و خراب و مبتلای کربلاست
خسته ام لیلای من! دیگر مرا مجنون نکن
آخر عمری مرا از خانه ات بیرون نکن
پیرم اما با همین پیری به دردت می خورم
نوکر خود را بخر ارباب، چند و چون نکن
شب جمعه که شود جرم و خطا می بخشند
دست خالی نرو با شوق بیا می بخشند
این کریمان همه احوال مرا می پرسند
این کریمان همه عصیان مرا می بخشند
خاک بودیم و زر شدیم همه
بعد از آن معتبر شدیم همه
گریه کردیم و نخلمان بَر داد
خشک بودیم و تر شدیم همه
کاش بودم سگ دربان اباعبدالله
یکی از پیرغلامان اباعبدالله
کاش مانند حبیب ابن مظاهر جانم
بارها بود به قربان اباعبدالله
چی میشه که منم امروز میونِ زائرات باشم؟
یه بیمارِ نظر کرده تویِ دارالشفات باشم
تمومِ آرزوم اینه، یه بارم که شده حتیٰ
بیام تا خادم و جاروکشِ صحن وسرات باشم
در سماوات بانگ غم دادند
بی کسی را دوباره سم دادند
چه غریبی که دور از وطن است
پاره قلب جمع پنج تن است
سائل شدن پیش شما خیلی می ارزد
در این حرم دست دعا خیلی می ارزد
از هیبت سلطانی ات لالم دوباره
این گریه های بیصدا خیلی می ارزد
ای غایب از نظر, نظری کن به خواهرت
زینب نشسته بر سر قبر مطهرت
یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز
قامت خمیده آمده سرو صنوبرت
زخمیِ زنجیرم, کبودِ بی شمارم
بر شانه هایم زخم های کهنه دارم
همشیرۀ خورشیدم و بانوی نورم
هر چند که در پنجه ی گرد و غبارم
آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین
آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین
موی من تار به تارش شده پیش تو سفید
مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین
هردم بخوان آیات جاری حسن را
جود و سخا و بردباری حسن را
در زیر قبه که دعاها مستجاب است
کن آرزو خدمتگزاری حسن را