شعر شهادت امام صادق

آقای من

گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست

مثل جدش شده در کنیه اباعبدالله
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست

دردمندان غمت

دردمندان غمت زندگی از سر گیرند
گرکه با مژه غبار از حرمت برگیرند

گرچه بی صحن و رواق است حریمت اما
پادشاهان جهان روزی از این در گیرند

یا صادق آل عبا

باور نمی کنم که به او هم جفا شده
او که عزیز جان و دل مصطفی شده

او که امام و رهبر و مولای شیعه بود
از چه دلش به غصه و غم مبتلا شده

یا امام صادق(ع)

دل دوباره به غم فرو رفته
یادِ غم های حضرت صادق
می نویسم من از غمِ آقا
می نویسم چنان دلِ عاشق

شیخ الائمه

صدا زدم سر سجاده ی دعا، زهرا
چرا که هست به ما حجت خدا زهرا
همینکه ناله زدم یاد روضه ها، زهرا
میان شعله، درِ خانه سوخت، یا زهرا

یاکاشف الحقایق

ای رتبه ات فراتراز ادراک ازعقول
آیینه ی بصیرت چشمت جهان شمول
حلم توبی نهایت و علم تو لایزول
یاکاشف الحقایق ویا جامع الاصول

رئیس مذهب

میان سینه اَش وقتی خدا نور یقین انداخت
علوم مذهب حق را درونِ جانِ دین انداخت

رئیس مذهب ما را به زور از خانه می بردند
نگاهی او غریبانه به درب آتشین انداخت

مظلوم آقا

آتش انداخته انگار ز پا تا به سرم
بس که زد طعنه به من، سوخت تمام جگرم

روح، زندانی این جسم نحیفم شده است
مانده در این قفسِ تنگ، فقط بال و پرم

واویلا

هرچه از درد و بلا بر سر حیدر افتاد
داد بیداد که یک روز به جعفر افتاد

یا رب این شعله چرا ول کن این طایفه نیست؟!
باز از خیمه گذشت و روی این در افتاد

یا امام صادق(ع)

آسمان را کمی تکان بدهید
نیمه شب آمده اذان بدهید
لذت گریه در نماز شبِ
خودتان را به عرشیان بدهید

یا مظلوم

گفتم خليل زاده ام آتش عقب کشيد
دستى به روى شانۀ من با ادب کشيد
لعنت بر آنکه آتش از او با حياتر است
از پشت سر لباس مرا با غضب کشيد

یا صادق آل محمد

ای وارث سلاله ی سائل نوازها
ذکرلب تو رونق راز و نیاز ها

ای روضه خوان آتش و میخ گداخته
از روضهء تو ریخت به رضوان گدازها

دکمه بازگشت به بالا