شعر كربلا

يا ساكن كربلا

با هر قنوتِ نمازم؛ در دست، دفتر گرفتم
پای مناجاتِ شعرم؛ مضمونی از سر گرفتم
اینجا که من ایستادم؛ درگاهِ دارُالاجابه‌ست
صاحب‌حرم که بماند؛ من حاجت از در گرفتم

غربت كربلا

بی هیاهو و بی صدا…خلوت
آستانِ گره گشا خلوت

پرچم ِ رویِ گنبد آشفته
حرم شاه با وفا خلوت

ريزه خوار

شُهرتِ ماست، مُحبّانِ اباعبدالله
ریزه خواریم سَرِ خوانِ اباعبدالله
.
نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود
نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله

شب جمعه كربلا

دل شکسته هميشه برايمان كافيست

هميشه گريه ی بی انتهايمان كافيست

شكسته بالی ما را کسی نميفهمد

همين نرفتن كرب و بلايمان كافيست

پناه عالم

ای مسیح خانه طه حسین
یابن حیدر یابن زهرا یا حسین

دست من کوتاه مانده از ضریح
تو بگیر این‌دستهایم را حسین

دکمه بازگشت به بالا