شعر مدح و مناجات امام زمان عج

دلبسته یِ عشق تو شدم

عمریست که بیـچاره و حیران تو هستم
سرگشته یِ تو بی سر ُو سامان تو هستم

هر چـند که آلوده یِ عصیان و گناهم
دلباخـته یِ رأفت و احسان تو هستم

نفسی لک الوقاء

پنهان کنم چگونه هویدایی تو را
یا بین سینه شرح دل آرایی تو را

ظرف مرا شکستی و حالا نشسته ام
تا رو کنم حکایت لیلایی تو را

زودتر آمده‎ام

زودتر آمده‎ام زودتر احسان بکنی

اول صبح نگاهی به گدایان بکنی

باز هم روز سه‎ شنبه شده‎ام مهمانت

رسم این است پذیرایی مهمان بکنی

روزشمار من

 

ثانیه های عمر من تباه شد نیامدی

روزشمار من پر از گناه شد نیامدی

سال نمای هجر را صفحه به صفحه خوانده ام

هجر تو بیشتر زسال و ماه شد نیامدی

داد و بیداد از زمان

داد و بیداد از زمان ,آیا جوابم کرده است؟

آتش هجرش خداوندا کبابم کرده است

خویش را دیدم در این پرده , نه مخلوقیتم

ابر من , من را چه دور از آفتابم کرده است

دکمه بازگشت به بالا