شعر مدح

حاصلِ عشق

بار دیگر فضا مُعَطَّر شد
همه جا روشن و مُنَوَّر شد
حاصلِ عشقِ بینِ شمس و قمر
پسری شد که تاج هر سر شد

علی جانم

هرآنکس که تولای علی دارد چه غم دارد؟
هرآنکس که تبرای عُمر دارد چه کم دارد؟

علی مولا، علی سرور، علی فاتح، علی حیدر
بُوَد شاهد مرا خیبر، علی تنها جَنَم دارد

مادر

اگرچه كاهم از آتش إبا نخواهم كرد
نماز سوختنم را قضا نخواهم كرد

بدون مهر تو خورشيد را نمي خواهم
بدون نام تو حتي دعا نخواهم كرد

بی تاب حیدریم

بی تاب حیدریم و پریشان فاطمه
غم می خوریم با غم طفلان فاطمه

مثل کویر تشنه ی باران ندیده ایم
چشم انتظار رحمت باران فاطمه

مادر

یارِ امروزِ من و یاورِ فردا؛ مادر
پدرم شد علی(ع) و حضرت زهرا(س) مادر

آبروی همه عالم، شده مهریه اش آب
هست بی شک به خدا معنیِ دریا مادر

یا زهرا

ریشه دارم لابلای ریشه‌های چادرت
نذر کردم تار و پودم را برای چادرت

آسمانم باش؛ حالا که کبوتر نیستم
می‌پرم مثل غباری در هوای چادرت

حبل المتینِ انبیا

هرچه خوبی می شناسی جمع در یافاطمه ست
تکیه گاهِ ما یقین دارم که تنها فاطمه ست

شکر می گویم خدا را که غبارِ این درم..
آبرو و اعتبارِ گریه کُن ها..فاطمه ست

عشقِ زهرا

عشقِ زهرا آخرش کارِ خودش را می کند
مهرِ او ..اسبابِ رحمت را مهیّا می کند

عشقِ زهرا تکیه گاهِ محکمی باشد یقین
هر ز پا افتاده ای را زود احیا می کند

دم‌به‌دم

دم‌به‌دم فاطمه با هر قدمش گفت: «علی»
چه مبارک قدمی و چه مبارک غزلی!
 
و خدا گفت «عَلِیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر»
و علی گفت که «زَهْرا بَشَرٌ کُفْوُ عَلِی»!
 

اُم اَبیها

وقتی خدا دو لوح و قلم را درست کرد
نوری میان عرش معلی درست کرد
با نور فاطمه به جهان جان دمید و بعد
مارا گدای “اُم اَبیها” درست کرد

اباعبدالله

بنویسید مرا یار اباعبدالله
اولین بنده ی دربار اباعبدالله

منتظرمانده دیدار اباعبدالله
من کجا و سر بازار اباعبدالله

بی علی

تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را
برای درد ها پیدا نمودم راه تسکین را

پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم
خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را

دکمه بازگشت به بالا