شعر مرثیه

محرم

این روزها که روزی گریه فراهم است
ای روضه‌خوان بخوان، که دوباره محرم است

با عشق‌و‌شور در دل هر کوچه دیده‌ام
در دست کودکان محل طبل و پرچم است

حسین من

ذره بودیم که بر چشم نگار آمده ایم
اشک ها ریخته شد تا که به بار آمده ایم

در جوار تو همه گل به نظر می آیند
تو گلی ما همه در کسوت خار آمده ایم

ارباب من

وقتی که روح عاشقان وابسته تن نیست
در مرگ فیضی هست که در زنده بودن نیست

من دیدمت با دل! بقیه را نمیدانم
هرجا که دل باشد جواب یار هم‌ لَن نیست

عزیزم حسین(ع)

رفاقت من و تو بوده از الست حسین
خدا بخواهد اگر تا همیشه هست حسین

خودت بیا و دوباره بگیر دستم را
اگر که رشته پیوندمان گسست حسین

افتاده ته بازارم

جنس بی قیمت و افتاده ته بازارم
تو بیا باز ضرر کن، بخرم، بردارم
جز ضرر گرچه برای تو ندارم اما
چون همیشه پدری کن، به کسی نسپارم

جانم حسین

در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین
مهربانی های او غوغاست ، ای جانم حسین

می خرد دَرهم ، سوا کردن نباشد عادتش
بس که مثل مادرش زهراست ، ای جانم حسین

هوای روضه

سخت آلودم هوای روضه را از من مگیر
آه ای مروه صفای روضه را از من مگیر

هر لباسی جز غمت تن کردم آرامش نداشت
خواهشاً رخت عزای روضه را از من مگیر

حسین من

در وجودم طنین محتشم است
دیده ام شوق و رقص پرچم را
لطف کردی به من دوباره حسین
نوکری کردنِ محرم را

جانم حسین

چون کبوتر در عزایت غرق هوهویم حسین
غصه هایم را فقط با اشک میشویم حسین

بر لبان مادرت لبخند را حس میکنم
از ته دل تا میان روضه میگویم حسین

بسم الله

دوباره عطر محبت وزید بسم الله
دوباره ماه محرم رسید بسم الله

سرآمد عاقبت این انتظار یک ساله
به اذن حضرت شاه شهید بسم الله

من کویر خشکم

من کویر خشکم و محتاج بارانم حسین
اشکِ توبه می چکد برروی دامانم حسین

تا شنیدم گریه ، اسباب ِ رضایِ فاطمه است
با همه آلودگی دنبال جبرانم حسین

عزیزم حسین

عمری مريد ميکده و مست باده ايم
مستانه ،دل به حضرت معشوق داده ايم

قبل از سِر شتَن گِلِمان مفتخر شديم
در کوى عشق، نوکرِ اين خانواده ايم

دکمه بازگشت به بالا