شهادت

شعر مناجات با خدا

بنده ای بدتر از این بنده مگر داری؟ نه
ماهِ تو رفـت ولـی کـرده گدا کاری ؟ نه

تو مرا خواندی وُّ دستانِ مرا می گیری
مـن تو را با عملِ خود می کنم یاری…نه

شعر شهادت حضرت علی (ع)

پسر شهید اگر شد, پدر طلب کار است
ز روزگار٬ علی یک پسر طلب کار است

پس از گذشتن نُه سال در بدهکاری
سی و سه سال علی,همسفر طلب کار است

شعر شهادت حضرت علی (ع)

لطف کسی شبیه علی جان تمام نیست
لطف کسی شبیه علی جان مدام نیست

در پیشگاه حضرت حیدر برای ما
بالاتر از مقام گدایی مقام نیست

شعر شهادت حضرت علی (ع)

بغض بابا وسط سفره ی افطار شکست
هی فرو خورد و فرو خورد و به هر بار شکست

حفظ ظاهر بخدا سخت تر از هر کاری ست
چهره ی پیر پدر پای همین کار شکست

شعر مناجات با امام زمان(عج)

بازم شب قدره و بیقراری
غلت میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم

شعر شهادت حضرت علی (ع)

شب بود وشهرکوفه پر از آه و درد بود
حال و هوای کوفه غم انگیز وسرد بود

شب بود و ظلمتی که فضارا گرفته بود
از بار غم تمامیِ دل‌ها گرفته بود

شعر مناجات

در گدایی خودت نام مرا مشهور کن
دستهایم را ز دامان بقیه دور کن

چند وقتی میشود که چاه تاریکی شدم
قلب تاریک مرا ای ماه غرق نور کن

شعر مناجات

حتى اگر نبخشد, این چشم تر می ارزد
این دور هم نشینى, وقت سحر می ارزد

جاى گدا نشستن در خانه ى کرم نیست
هروقت می نشیند در پشت در می ارزد

شعر شهادت حضرت علی(ع)

از سرِ شب که سـر سفره یِ افطار نشست
حال و روزش به دلم چنگ عجیبی می‌زد
کمی از نان و نمـک شبنمی از آن فدک
آهِ آرام حـرم بانـگ غـریبی مـی زد

جانم علی

ای خدا, ای بی نیاز چاره ساز
بارالها, خالق بنده نواز

ای کریم ذوالعطا و فضل و جود
ای به سمتت کلَّ شیٍ فی السجود

شعر شهادت حضرت علی (ع)

تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین

بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین

شعر مناجات با خدا

من بدی کرده ام اما تو مرا بد نزنی
بعد یک عمر که این بنده ات آمد نزنی
با همین روی سیاهش به تو رو زد نزنی
روی پیشانی او مهر نیاید نزنی

دکمه بازگشت به بالا