شعر ولادت حضرت عباس (ع)

دریا دل ابوفاضل

شبیه حیدر کرار دریا دل ابوفاضل
که با هر ضرب تیغش فتح شد حاصل ابوفاضل

کسی که خنده‌اش آئینه‌ی آیات رحمت بود
و با خشمش عذابی سخت شد نازل، ابوفاضل

شیرافکنِ قبیله‌ی آلِ علی

سیمرغ در غبارِ خودش ایستاده است
خورشید در مدارِ خودش ایستاده است

غرق ادب تمامِ جهان کوچک و بزرگ
هر قُله در دیارِ خودش ایستاده است

یا ابالفضل(ع)

قطره ای اشک بهنگام سحر میریزم
واژه ها را همه در پای قمر میریزم

چه کسی واژه به تقدیس صنوبر دارد
غزلی پیشکش این دو برادر دارد

یا قمرالعشیره

ابتدای راه میگویم حسین
با دلی آگاه میگویم حسین
بعد بسم الله میگویم حسین
چهارم این ماه میگویم حسین

یا ابالفضل

شب عشق است و از بالا گلی روی زمین آمد
رکاب عشق را آذین نمودند و نگین آمد

فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد ولی امشب
علی رخساره ای بر دامن ام البنین آمد

قرص قمر

گوهر حیدر، گوهر آورده است
جلوه ی قرص قمر آورده است
روی دو دستش پسر آورده است
ام بنین شیر نر آورده است

یل ام البنین

پرداخت جوهر قلم عاشقان به تو
وابسته است طبع همه شاعران به تو
عرض نياز ميكند اى ماه شب به شب
دست توسل همه آسمان به تو

یا قمر العشیره

 

گر بشود موقع عطای ابالفضل
اهل کرم می شود گدای ابالفضل

جذب خودش کرده و ربوده دلم را
چهره جذاب و دلربای ابالفضل

مـشکـل گـشـا

مـشکـل گـشـای عـالـمــی بـر هــر حوائج بــاب
ای نـــــام تــو آرامــش هـر سـیـنـه‌ی بـی‌تـــاب

هر آنچه در خوبان عالم هسـت هم در توسـت
فــرزنــــد زهــــــــرا ای تـــمــــام مـعـنـی آداب

شعر ولادت سرداران کربلا

با عطر بهشت شستشو می گردد
دری ست گران که کو به کو می گردد
تا نور برای تابش خود گیرد
خورشید به دور چشم او می گردد

مشک سقا

قطره ام با رود تا آغوش دریا می‌روم
ذرِّه‌ام تا دامن خورشید بالا می‌روم
تشنه‌ام تا التماس مشک سقا می‌روم
باز تا می‌خانه مستان مولا می‌روم

یا ابالفضل

چشــم هایش جلوه ی روزِ قیامت داشته
تا خدا هم رفته از بس قدّ و قامت داشته

آمـده یــک روز بعد از روزِ مــیلادِ حسیــن
ماه بر خورشیدِ خود خیلی ارادت داشــته

دکمه بازگشت به بالا