شعر ولادت حضرت معصومه (س)

کریمه اهل بیت

خو گرفتیم به هجران و گرفتاری خویش
بیقراریم و دچاریم به ناچاری خویش

طلب ما ز کریمان سرِ جایِ خودش است
ما فراموش نکردیم بدهکاری خویش

یا بنت موسی ابن جعفر

عاشقی..،نقطه ی پایانی درماندگی است
عاطفه..،مزّه ی شیرینیِ سرزندگی است
عشق..،در مکتبِ توحیدی ما،بندگی است
فِیضِ دارندگی اصلاً به برازندگی است

کریمه مطهر

شوق نماز شکر پدرها چه محشر است
وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است
دختر چه دختریست کریمه مطهر است
در یک کلام مظهر الله اکبر است.

یا فاطمه المعصومه

از امشب با دلم من راهی قم می‌شوم
در حرم در خیل زائرهای او گم می‌شوم
لحظه‌ای هم پیش کفترها چو گندم می‌شوم
بین سیل جمعیت غرق تلاطم می‌شوم
مِی اگر از قم بجوشد شور شاعر بیشتر

سلام ای دختر باب الحوائج

دلم پر میکشد تا شهر قم با شوق بی پایان
سلام ای دختر باب الحوائج! کوثرِ ایران

سلام ای آنکه اهل دل شبانه روز می گردند
شبیه کهکشان دور سرت؛ دلداده و حیران

یا بنت موسی ابن جعفر (ع)

زهرای ایرانیِ ما زهرا نشان بانو
قربان این بانو و ای قربان آن بانو

از پیش تو تا فاطمه انگار راهی نیست
وقتی که می‌آیم دَمِ این آستان بانو

کریمه اهل بیت

گیتی دوباره هدیه ای از ذوالکرم گرفت
زیباترین نگارِ دو دنیا قدم گرفت

یاسی دگر ز عترتِ طه رسیده است
آیینه ای ز حضرت زهرا رسیده است

خواهرِ خورشـــید

اگر چه درد … اگر چه هزار غـم داریم
کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم

کنارِ دخترِ بــاران و خواهرِ خورشـــید
بهشت حرفِ کمی هست تا حرم داریم

دل چراغانی شد

نور جریان یافت و پایان شام ِ تار شد
دل چراغانی شد امشب صاحب دلدار شد

زینبِ ثانی کرامت را به نام خود زد و
دخترانه زد تبسّم! لحظه دیدار شد

یا کریمه اهل بیت

شب ميلاد تو بايد شب ميلاد قم باشد
براي ديدن خواهر برادر آمد از مشهد

من از يك جام مي نوشم وليكن از دو ميخانه
فراوان زائر از مشهد به پابوس تو مي آيد

سایه ات مستدام

پر و بالم شکسته، میخواهم
سائل آسمان او باشم
مثل جبریل آرزو دارم
خادم آستان او باشم

ما از ازل فقط در این خانه را زدیم
جایی نرفته ایم و به این سمت آمدیم
دلداده ی کریمه ی آل محمدیم
یعنی گدای خواهر سلطان مشهدیم

دکمه بازگشت به بالا