شعر ولادت امام زمان (عج)

مهدی فاطمه(عج)

نوری ز مشرق اَبَدیَّت بلند شد
طوفان بی امان حقیقت بلند شد

دنبال خاک بود خدا روز خلقتش
برخاست شخص حیدر و تربت بلند شد

یا صاحب الزمان(عج)

ای رفیق امروز خاک ما طلا شد یا نشد
بخت از خواب زمستانیش پا شد یا نشد
این دل وامانده ام حاجت روا شد یا نشد
نیمه ی شعبان قرارم کربلا شد یا نشد

صاحب‌الامر

سلام‌ ای وجود خدا را نشانی
سلام ای که‌ روزی‌رسان جهانی
بزرگی‌ که‌ طاووس‌ِ اهل‌ِ جَنانی
بیابان نشینی که عرش‌ آشیانی
تو مافوق توصیف‌و شرح و بیانی
که تو صاحب‌الامر و صاحب‌زمانی

کجایی آقا

دیده اشک است و جگر آتش و دل غم دارد
دار دنیا چه کم از داغ جهنم دارد؟

نسل ها در پی هم چشم به راهت مردند
نسل امروز هم آینده مبهم دارد

یا ولی الله

اگر خورشید علیَ الظاهر چراغِ روشنی دارد
میانِ سینه اش امّا غمِ ناگفتنی دارد

اگر هر موجِ دریا سر به پای صخره میکوبد
اگر باد از دلِ دنیا غباری را نمی روبد

یا مهدی

هرچه که داریم از اعتبار کریم است
شُکرِ خدا کارِ ما کنارِ کریم است

هرچه به ما می‌دهند از اول خلقت
محض گُلِ روی روزگارِ کریم است

بهار آمد

بهار آمد و عطری به هر دیار زدند
به جای‌جای زمین نقشی از بهار زدند

فرا رسیدن نوروز و موکب گل را
به نغمه جارچیان بهار جار زدند…

شب برکات

شب قدر است و شب بارش خیر و برکات
آمده ماه جبینی که بُوَد جلوهء ذات
آمده تا که شود ساحل کشتیِ نجات
به قدم های پر از میمنت او صلوات

یا ولی الله

دلم افتاده در دامی که هجران است تاوانش
نه دارم پای در راهش نه دستی بر گریبانش

همان که طلعتش امشب نمایان گشت بر عالم
همان که شد زمین آباد از بوی بهارانش

یا صاحبَ الزَّمان

قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش
قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش
قسم به خاک..، به آن کوه‌های بی جنبش
قسم به شعله‌ی خورشید، وقت هر تابش

سرت سلامت

سر کویت اگر قرار من است
خنده های تو نوبهار من است

به جنون‌ آمده قلم امشب
کلمه..واژه در حصار من است

نگار من

دل پریشانم، نگار دل پریشانم کجاست
یوسف خیمه نشینم، ماه کنعانم کجاست
آیه ی مستور در تفسیر قرآنم کجاست
در پس این ابرها،خورشید پنهانم کجاست
آی مردم، تک سواری را که میخوانم کجاست

دکمه بازگشت به بالا