شعر ولادت اهل بيت (ع)
-
شبه پیمبر
دل می برد ز جمله ی هستی نگاه تو صدها ستاره واله ی رخسار ماه تو لیلای عالمی شده مجنون راه تو کعبه رهین هیبت چشم سیاه تو
بیشتر بخوانید » -
پسری مثل یک قمر
خدا به نخل ولا باز برگ و بر داده به آسمان مدینه نگاه تر داده عنایتی شد و این بار هم دل دریا به مادرانه ترین مادری گوهر داده
بیشتر بخوانید » -
حضرت عشق
فصل گل گشت و نسیم از دل صحرا آمد عرش گل ریز که دلداده ی زهرا آمد شب عید است و به دل مژده ز بالا آمد خیز مجنون که ترا حضرت لیلا آمد
بیشتر بخوانید » -
شاه شمشاد قدان
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده ست چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست
بیشتر بخوانید » -
یا علی اکبر
خدا ز باغ نبی میوه نوبر آورده دوباره چشمه ی نوری منور آورده نخواست تشنه بماند گلوی خشک غزل قلم پیاله ای از واژه ی “تر” آورده
بیشتر بخوانید » -
حیدر لیلا
وقتی که طبع من بدمد سورشعر را در واژ ه ها به عشق تومحشر شود به پا تا اینکه جایی از غزلت جایشان شود هر واژه ای به سمت خدا دست بر دعا
بیشتر بخوانید » -
زد رقم
از جنان امروز میکائیل عود آورده است سجده هایش عاشقان را در سجود آورده است چشم هایش عشق را بر قلب ها تزریق کرد چشم هایی که خدا را به شهود آورده است
بیشتر بخوانید » -
مرد شبهای مناجات
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق
بیشتر بخوانید » -
مردِ دعا
سویِ مجنون برسانید که لیلایی هست ما شنیدیم در این شهر که آقایی هست دورِ این خانه شلوغ است اگر جایی هست دردمندیم و دلی خوش که مداوایی هست
بیشتر بخوانید » -
زینت سجاده ها
باسجده هاش زینت سجاده ها شده است سجاده اش ادامه ی عرش خدا شده است مجموعه ی تمام ِ صفات ِ پیمبران آئینه ی تمام نمای خدا شده است
بیشتر بخوانید »