شعر ولادت اهل بيت (ع)

قرص قمر

گوهر حیدر، گوهر آورده است
جلوه ی قرص قمر آورده است
روی دو دستش پسر آورده است
ام بنین شیر نر آورده است

بر مشام خاکیان

بر مشام خاکیان بخشیده جان بوی حسین
شد گلستان کل عالم از گل روی حسین

ماه شعبان را رسول الله خوانده ماه خود
چون نمایان می شود در آن مه روی حسین

أین الحسینیون

فطرس بیاورید کرامت شروع شد
باران گرفت، لطف و عنایت شروع شد

دنبال نوکرند برایش پیمبران
أین الحسینیون ولایت شروع شد

دوري كربلا

هيچ ايم و نداريم به جز روي سياهي
در كوله نداريم به جز بار گناهي
بر ما نظري كن،نظري گاه به گاهي
ما بي تو شبيه ايم به طفل سر راهي

اهلا و سهلا

مژده بده از زندگانی سیر ها را
آمد به سر عشق جوانی پیرها را

امشب شب مخصوص ما دیوانگان است
آماده سازید عاقلان ، زنجیر ها را

در راه وصل

عشاق شدیم و خون جگری خواستیم ما
در جاده تو دربدري خواستيم ما
بى دردسر ، وصال گوارا نميشود
در راه وصل ، دردسرى خواستيم ما

یا علی بن الحسین

پر می کنیم از می گلوی باده ها را
تا مست باشیم انتهای جاده ها را
بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند
در رکعت سوم همان دلداده ها را

عزیزم حسین(ع)

فاطمه مادر ، پدر حیدر اصالت را ببین
زادگاهش بیت پیغمبر ولادت را ببین

آمده نورً علی نور و برای دیدنش
جبرییل از آسمان آمد عیادت را ببین

یل ام البنین

پرداخت جوهر قلم عاشقان به تو
وابسته است طبع همه شاعران به تو
عرض نياز ميكند اى ماه شب به شب
دست توسل همه آسمان به تو

یا قمر العشیره

 

گر بشود موقع عطای ابالفضل
اهل کرم می شود گدای ابالفضل

جذب خودش کرده و ربوده دلم را
چهره جذاب و دلربای ابالفضل

مـشکـل گـشـا

مـشکـل گـشـای عـالـمــی بـر هــر حوائج بــاب
ای نـــــام تــو آرامــش هـر سـیـنـه‌ی بـی‌تـــاب

هر آنچه در خوبان عالم هسـت هم در توسـت
فــرزنــــد زهــــــــرا ای تـــمــــام مـعـنـی آداب

یا سیدالساجدین

گفتند که در جاه و جلالت جبروت است
دیدیم که در ماهِ جمالت ملکوت است

سوگند که در باغِ بهشتی که نباشی
آدم همه‌ی عمر به دنبال هبوط است

دکمه بازگشت به بالا